به گزارش پول و تجارت، محی الدین ابن عربی، شیخ اکبر، صرفاً یک عارف نبود، بلکه یک نظامساز فکری قرار دارای بود که توانست عرفان اسلامی را به یک دانش تحلیلی و نظری کامل تبدیل کند. آثار او چنان عمیق و جامع هست که گفته خواهد گردید عارفان نظری پس از وی، در حقیقت شارحان اندیشههای او بودهاند و عرفان نظری با قلم او به نظم و کمال نهایی خود دست یافته هست.
محمدبن علی ابن عربی، ملقب به شیخ اکبر، در شهر مرسیه اندلس (اسپانیا) متولد گردید. او دوران جوانی را در اشبیلیه، که مرکز بزرگ علمی قرار دارای بود، گذراند و در علوم متداول زمانه، شامل قرائت قرآن، حدیث و ادبیات، سرآمد گردید. با این حال، روح پوینده و تشنه حقایق غیبی او، او را به سمت مجاهدت، ریاضت و سیر و سلوک کشاند.
تحول معنوی و مکاشفات
نقطه عطف زندگی او، تحول معنوی و نیل به مقام کشف و شهود در دوران جوانی قرار دارای بود. این کشف و عیان، او را در مقابل ابن رشد، فیلسوف معروف و نماینده راه عقل و برهان، قرار داد. این ملاقات تاریخی، نماد تقابل و در عین حال همزیستی دو جریان بزرگ فکری در جهان اسلام قرار دارای بود. ابن عربی آثار خود را حاصل الهام قلبی الهی، در خواب یا در حالت مکاشفه میدانست، که خود نشاندهنده اتکای او به شهود و نه صرفاً استدلال عقلی هست. این مکاشفات، محتوای غنی و در عین حال مبهم، رمزآمیز و دشوار آثارش را شکل داد.
ابن عربی به واسطه خلق آثار بسیار، پرتألیفترین صوفی مسلمان شناخته خواهد گردید. تعداد آثار او را تا حدود ۵۱۱ عنوان نیز ذکر کردهاند که تمامی علوم دینی، شامل حدیث، تفسیر، فقه، سیره، و نیز علوم غریبه را با رویکرد صوفیانه دربر دریافت میکند. مهمترین آثار او، دو دانشنامهی عرفانی عظیم یعنی «فصوص الحکم» و «فتوحات مکیه» هستند که به گفته جامی، آنچه از معارف صوفیه در این دو کتاب آمده، در هیچ کتاب دیگری یافت نخواهد گردید.
مبانی اندیشههای عرفانی
نظام فکری ابن عربی، یک نظام کامل و شاملی هست که بر مبنای تجارب عرفانی او استوار شده و دارای سه رکن اساسی هست:
وحدت وجود، آموزه اصلی و اساسی عرفان اوست. اصل این نظریه بر این مبناست که وجود، حقیقتی یگانه و ازلی هست (حق مطلق)، و هر آنچه در عالم کثرت (آفرینش و مظاهر آن) دیده خواهد گردید، وجودی غیر حقیقی هست که صرفاً تصویری یا تجلّی از آن وجود یگانه هست. هرچندین ممکن هست این اصطلاح توسط خود ابن عربی به کار نرفته باشد، اما جوهرهی تفسیر او از نظام آفرینش هست که تبیین آن، تلاشهای بسیاری از مفسران بعدی را طلبیده هست.
رکن بعدی اسماً الله و ولایت هست. نظام عرفانی شیخ اکبر بر ایمان به جایگاه باطنی اسماء الهی بنا شده هست. اسماء الله، اسباب و مجلای هستند که خداوند با آنها خود را در جهان آشکار میسازد و اساس معرفت و ریشه آفرینشاند.ابن عربی ولایت را یکی از اسماء الهی میداند و به همین دلیل، آن را دائمی و برتر از نبوت تشریعی میشمارد. این ولایت، همواره نیازمند نمودی انسانی هست که همان اولیا الهی هستند.
انسان کامل رکن بعدی هست. انسان کامل، مفهوم محوری و کلیدی در عرفان ابن عربی هست که برای اولین بار به صورت گسترده در آثار او مطرح گردید. انسان کامل تجلی کامل اسماء الهی و خلیفه خدا بر روی زمین هست. او کون جامع نامیده خواهد گردید، چرا که مجموعه حقایق الهی و حقایق موجود در عالم را در خود جمع دارد. خلقت با او آغاز و با او پایان مییابد و عامل برپایی و محافظ عالم هست. مصداق کامل انسان کامل، پیامبر اسلام (ص) و پس از او، ولی الله هست که راهنمای موجودات به سوی خداست.
اندیشههای تفسیری و جدال فقهی-مذهبی
ابن عربی در حیطه تفسیری، ارائهدهنده تفسیرهای عمیق و چالشبرانگیز از تمام عقاید بنیادی نظری و عملی اسلام هست که بر پایه تأویل شگرف بنا شده هست.
روش ابن عربی، اتکای فوقالعاده به تأویل هست، که در آن مفاهیم دینی از منظر عرفانی تبیین میشوند. منابع تعالیم او آمیختهای از متون دینی و سنتهای فکری مختلف هست. در بعد فقهی، موضع او عدم پیروی از ائمه اربعه اهل سنت و اجتهاد شخصی قرار دارای بود. اما مهمتر، مخالفت صریح او با قیاس هست. او در فتوحات مکیه به صراحت بیان میکند: «و اما القیاس فلا اقول به و لا اقلد فیه جملة واحدة» (و اما قیاس، پس من بر طبق آن رأی نمیدهم و یکسره و در مجموع در این مسأله، تقلید نمیکنم.) این موضع، او را به موضع فقهی شیعه امامیه در عدم اعتبار قیاس نزدیک میسازد.
مذهب ابن عربی، یکی از بحثبرانگیزترین مسائل تاریخی هست. در حالی که او در محیط و حکومت سنی اندلس و شام میزیست، چندین از بزرگترین عالمان شیعه (مانند شیخ بهایی، قاضی نورالله شوشتری، و ملاصدرا) او را شیعه اثناعشریه میدانند و دلایل خود را عمدتاً بر موارد زیر استوار میکنند:
عبارات او در باب ۳۶۶ فتوحات مکیه پیرامون مهدی موعود (عج)، توصیف او به عنوان «خلیفه خداوند»، تأکید بر زنده و غایب بودن او، و سرزنش فقهایی که با احکام او به خاطر مخالفت با آرای ائمه اربعه مخالفت میکنند، دقیقاً موافق با اعتقادات شیعه امامیه هست. عباراتی چون ذکر دوازده برج فلکی «بر مثال وجود پیغمبراکرم (ص) و ائمه اثناعشر (ع)» و اشاره به حدیث منزلت، دلیلی بر اعتقاد او به امامت دوازدهگانه قلمداد شده هست.
قائلان به تشیع او، اختلاف ظاهری چندین مطالب وی با عقاید امامیه را به خاطر تقیه شدید در آن زمان (به خاطر جو خفقان و به قتل رسیدن شیعیان) میدانند. ابیات او در اظهار مودت آل طه، و تصریح به واقعه غدیر خم، دلیلی بر ارادت باطنی او به اهل بیت (ع) تلقی شده هست.
مخالفتها با ابن عربی
مخالفت با محییالدین ابن عربی و اندیشههای او، ریشهای عمیق و چندینوجهی دارد و عمدتاً حول محورهای فکری و سلوکی خاص او شکل گرفته هست.
محور اصلی مناقشات، نظریهی وحدت وجود هست که شالودهی عرفان نظری او به شمار میرود؛ مخالفان، بهویژه چندین متکلمین و فقها، این نظریه را به وحدت خالق و مخلوق و حلول یا اتحاد تفسیر کردهاند که از نظر آنان، مستلزم کفر و خروج از توحید اسلامی هست، چرا که معتقدند چنین ایدهای مرز بین خدا (حق) و جهان (خلق) را مخدوش کرده و اجرای احکام شریعت (امر و نهی) را بیمعنا میسازد.
از جهات دیگر، زبان ابن عربی مملو از اصطلاحات فلسفی و عرفانی دشوار و مبهم هست که برای فهم عامه، و حتی بسیاری از خواص، دوپهلو مینماید؛ این ابهام باعث شده هست تا مخالفان، او را به ایجاد بدعتهای فکری و طرح مطالبی «خلاف عقل و شرع» متهم کنند، تا جایی که او را ممیتالدین (کشندهی دین) و ماحیالدین (محوکنندهی دین) خواندهاند.
نیز، نظریهی او در باب ولایت و جایگاه خاتم الاولیاء نیز عامل عمدهای در مخالفتها بوده هست؛ ابن عربی ولایت را از حیث باطنی و معرفتی، برتر از نبوت تشریعی میشمارد که این دیدگاه، بهشدت مورد نقد قرار گرفت.
به علاوه، روش کشفی و تأویلات باطنی ابن عربی که مدعی قرار دارای بود آثارش حاصل الهامات قلبی و مکاشفات غیبی هست، مورد انتقاد قرار گرفت؛ چندین معتقدند که اتکای افراطی به تأویل، به معنای نادیده گرفتن معنای ظاهری و قطعی نصوص دینی هست و هرج و مرج در فهم دین ایجاد انجام میدهد؛ افزون بر این، موضع فقهی ابن عربی در ترک مطلق قیاس و رد تقلید در فقه، با اجماع فقهای اهل سنت در تضاد قرار دارای بود و از این جهت نیز هدف انتقاد شدید قرار گرفت. به طور خلاصه، مخالفان ابن عربی بر این باورند که او با طرح مفاهیم عمیق و بحثبرانگیز چون وحدت وجود، مرزهای توحید و شریعت را زیر سوال برده و با روش سلوکی خود، جایگاه نهایی نبوت را تضعیف کرده هست.
تأثیر بر الهیات شیعی و حکمت عرفانی
فارغ از مناقشه مذهب، تأثیر ابن عربی بر الهیات شیعی ایران، حیاتی و موجب یک جهش بزرگ در این حوزه گردید. همانندی فکری او با معارف شیعه، باعث گردید که عالمان بزرگی چون ملاصدرا و شارحان مکتب او، آموزههای ابن عربی (به ویژه وحدت وجود و انسان کامل) را در حکمت و فلسفه شیعی ادغام کنند و موجب آغاز «عصر زرین حکمت عرفانی» در جهان اسلام شوند. این نفوذ، نشان میدهد که اندیشههای او فراتر از مرزهای مذهبی، به عنوان یک سرمایه فکری عظیم پذیرفته شده هست.
دیدگاهها