چرا روسیه ، چین و ایران مثل بلوک غرب منسجم و متحد نیستند؟
کد خبر : ۸۱۳۷۰۱
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
-
زمان : ۱۴:۳۵
|
دسته بندی: سیاسی

چرا روسیه ، چین و ایران مثل بلوک غرب منسجم و متحد نیستند؟

همکاری نظامی، اشتراک فناوری دفاعی و ارتباطات راهبردی به طرز نگران کننده ای در میان قدرت های غیرغربی همچون روسیه، چین و ایران توسعه نیافته هست و حمله اخیر اسرائیل به ایران این موضوع را آشکار کرد.

فقدان هماهنگی نظامی، اشتراکات دفاعی و همبستگی، خطر تکه تکه شدن و شکست ایران و بلوک گسترده‌تر غیرغربی را در پی دارد.

به گزارش عصرایران، وبگاه "مدرن دیپلماسی" در مقاله ای به قلم " محمد زاهدالاسلام میاجی" استاد مطالعات جهانی، نوشت: فقدان انسجام و همکاری های راهبردی دفاعی و اطلاعاتی بین قدرت های آسیایی، آنها را در برابر انسجام قدرت های غربی آسیب پذیر کرده و اگر این قدرت های شرقی نجنبند، دیر یا زود از سوی گرگ های درنده غربی، یک به یک دریده خواهند گردید.

در  این مقاله آمده هست:

در دنیای رئالیستی، قدرت به ندرت به تنهایی اعمال می شود. برای اعمال قدرت نیاز به هماهنگی، حمایت پایدار و وفاداری متقابل هست. این پایه و اساس هر اتحاد پایدار هست. از زمان جنگ سرد، قدرت‌های غربی شبکه‌ای پیچیده از اتحادهای استراتژیک ایجاد کرده‌اند که چندین اوقات آزمایش شده اما هنوز دست نخورده هست. حتی در بحبوحه اختلالات ملی گرایانه تحت رهبری شخصیت هایی مانند دونالد ترامپ یا ویکتور اوربان، ائتلاف غربی عملکردی و منسجم باقی مانده هست.. اما در مورد بلوک غیر غربی، روسیه، چین، ایران، کره شمالی، کوبا و دیگران چطور؟

حقیقت این هست که اتحادهای غیر غربی ضعیف، پراکنده و اغلب نمادین هستند. این اتحادها به خاطر نداشتن نزدیکی جغرافیایی، معماری نهادی یا انسجام سیاسی، به‌ویژه در مواقع بحرانی، هماهنگ عمل نمی‌کنند. همکاری نظامی، اشتراک فناوری دفاعی و ارتباطات راهبردی به طرز نگران کننده ای در میان قدرت های غیرغربی همچون روسیه، چین و ایران توسعه نیافته هست.

رژه نظامی بزرگ سالگرد پیروزی در پکن

حمله اخیر اسرائیل به ایران این موضوع را آشکار کرد. بنا بر گزارش ها، نیروهای اسرائیلی از حریم هوایی اردن و عراق استفاده کردند، به تاسیسات هسته ای و نظامی ایران حمله کردند و چندینین مقام ارشد را کشتند. 

ایالات متحده دخالت مستقیم را رد کرد اما در روز آخر وارد عمل شده و 3 تاسیسات هسته ای ایران را بمباران کرد. آلمان، فرانسه و بریتانیا سکوت کردند و به طور غیرمستقیم از اسرائیل از طریق تبادل اطلاعات، همکاری نظامی و دیپلماتیک حمایت کردند. با وجود تنش ها بر سر برنامه هسته ای ایران، هماهنگی استراتژیک آنها همچنان قوی هست.

فقدان انسجام در میان قدرت های شرقی

روسیه که مسلما نزدیک‌ترین شریک ایران هست، خود عمیقا درگیر جنگ در اوکراین هست. با این حال، اتحادهای استراتژیک دقیقا در چنین لحظاتی آزمایش می شوند. ایران و روسیه خیلی وقتست که منافع مشترک منطقه‌ای در سوریه و سایر بخش‌های خاورمیانه دارند. اما در جریان جنگ 12 روزه اخیر، نه روسیه و نه چین به ایران کمک نظامی ارایه ندادند. 

چرا روسیه به تسریع برنامه هسته ای ایران کمکی نکرده هست، همانطور که قدرت های غربی زمانی برای اسرائیل انجام دادند؟ اشتراک اطلاعاتی، گفتگوی استراتژیک بین دو کشور کجاست؟ این غیبت ها سوالات جدی در مورد نقش روسیه در چارچوب اتحاد غیرغربی ایجاد می کند: آیا این کشور صرفا یک شریک معاملاتی هست یا چیزی بیشتر؟

چین داستان متفاوتی دارد. پکن با صنعت دفاعی پیشرفته و نفوذ ژئوپلیتیک رو به رشد، توانایی خود را نشان داده هست. استقرار اخیر جت های J-10C چین در پاکستان، برای مثال، در جریان تنش ها با هند، نشان دهنده یک وزنه تعادلی جدی فناوری و نمادین در برابر نفوذ غرب قرار دارای بود. 

چین حتی اطلاعات بی درنگ در اختیار پاکستان قرار داد. اما این میزان حمایت از ایران کجا قرار دارای بود؟ بر اساس شایعات اخیر، چینی ها در جریان جنگ، کمک هیای نظامی جزئی به ایران ارائه داده اند. اما هنوز این کمک های جزئی در حدی نیست که پکن به متحدان نزدیک خود ارایه می دهد. 

پروژه راه آهن ایران و چین که به تازگی افتتاح شده هست، نشان دهنده روابط اقتصادی رو به رشد هست، اما اتحادهای مدرن به چیزی بیش از تجارت نیاز دارند. هماهنگی دفاعی استراتژیک اساسی هست. علیرغم ارتباط ژئوپلیتیکی ایران، پکن تا حد زیادی در محاسبات امنیتی ایران غایب هست.

حمله اسرائیل به ایران

وضعیت نگران کننده ائتلاف قدرت های آسیایی

تصویر گسترده تر نگران کننده هست. قدرت های غیر غربی (آسیایی) اغلب مانند بازیگران انفرادی در سیستمی عمل می کنند و نظام بین الملل بازیگران منزوی و  تنها را مجازات می کند. دنیا جنگلی تاریک هست. اگر تنها حرکت کنی، دیر یا زود، گرگ ها تو را پیدا کرده و خواهند درید. این درسی هست که متحدان غیر غربی باید درونی کنند. مبارزه مشترک مستلزم تعهد مشترک هست. هر کشوری همواره اولویت های داخلی خود را خواهد دارای بود، اما اتحادها فداکاری، هماهنگی و عمق استراتژیک می طلبد.

به نظر می رسد که روند اعتمادسازی قدرت های غیرغربی هنوز به نتیجه نرسیده هست. آیا از مقابله با خشم متحدان غربی بر سر تحریم ها می ترسند؟ چین و روسیه علیرغم تهدیدهای تحریمی و مقررات هدفمند، همکاری تجاری و اشکال مختلف اقتصادی با اکثر بلوک های غربی انجام داده اند. 

این دو کشور باید گام بردارند و بلوک غیر غربی را تقویت کنند. یک جهان چندین قطبی به جدولی نیاز دارد که در آن متحدان آسیایی بتوانند با یکدیگر همکاری کنند و مسیر را برای اتحادی دموکراتیک برای جهان هموار کنند. 

رویکرد ترامپ به اروپا و دیگر کشورهای غربی به عنوان نشانه ای از اتحاد تلقی نمی شود. بنابراین در این لحظه کشورهای غیرغربی می توانند اتحاد خود را نشان دهند. این نه تنها به جهان امید جدیدی برای ایده های زندگی مشترک می دهد، بلکه موقعیت رهبری ترامپ را در نظم جهانی نیز تهدید می کند.

چین ظرفیت دفاعی برای توانمندسازی متحدان دارد اما مردد هست. روسیه که زمانی یک ابرقدرت قرار دارای بود، اکنون درگیر جنگی هست که نفوذ آن را تضعیف کرده و محدودیت های آن را آشکار می کند. در چشم‌انداز ژئوپلیتیک امروزی، ابرقدرت‌ها بیشتر شبیه مربی عمل می‌کنند تا بازیکن. میانجیگری، اشتراک دفاعی، و تلاش‌ها در جهت ثبات منطقه‌ای، به جای رویارویی، چیزی هست که انعطاف‌پذیری استراتژیک را ایجاد انجام می‌دهد.

برای بلوک غیرغربی، حمله اخیر اسرائیل و آمریکا علیه ایران باید به عنوان یک زنگ بیدارباش عمل کند. بدون همبستگی، بدون اعتماد، و بدون استراتژی، آنها در خطر تبدیل شدن به ائتلاف شکست خورده هستند که نشان دهنده وحدت در لفاظی و تفرقه و شکست در واقعیت هست.

 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
بیوگرافی مامک جمشیدی خواهر پژمان جمشیدی(+عکس)
تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه