عصر ایران ؛ علی نجومی ــ هوشنگ نهاوندی در سن 93 سالگی در بروکسل بلژیک درگذشت؛ مردی که زندگیش بالا و پایین کم نداشت. زندگی سیاسی او با همکاری گروه های چپ گرا در دورانی که در فرانسه دانشجو قرار دارای بود شروع گردید. سپس در همین دوران دانشجویی در فرانسه حتی برای برهه ای طرفدار دکتر مصدق قرار دارای بود. البته پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 و سقوط دولت دکتر مصدق، نهاوندی رنگ عوض کرد و طرفدار سلطنت گردید. او فارغ التحصیل دکترای حقوق و اقتصاد دولتی از دانشگاه پاریس قرار دارای بود.
گرچه متولد رشت قرار دارای بود اما نام خانوادگیش افشا کننده اصالت خانواده پدریش هست. آنها از 3 یا 4 نسل قبل به رشت و گیلان مهاجرت کرده بودند.
پدرش "میرزا علی اکبر تاجر نهاوندی"، اصالتا اهل نهاوند و لر قرار دارای بود. وی در مدرسه رشدیه در رشت تحصیل کرده قرار دارای بود و به صادرات و واردات با روسیه اشتغال دارای بود. از اعضای حزب دموکرات عامیون سلیمان میرزا اسکندری در رشت و مدتی هم مترجم میرزا کوچک خان جنگلی قرار دارای بود. در مجلس مؤسسان اول به نمایندگی از لاهیجان انتخاب گردید و چون جوان ترین نماینده قرار دارای بود به منشی گری مجلس رسید. او به زبان روسی تسلط دارای بود.
هوشنگ نهاوندی در اواخر عمر

اما نکته شاید جالب تر شاید خانواده مادری او باشد. مادر هوشنگ، "عزیزه"، دختر تاجری یزدی ولی مقیم گیلان به نام "میرزا محمد وکیل التجار یزدی" قرار دارای بود که نمایندگی رشت را در ادوار اول و دوم مجلس شورای ملی بر عهده دارای بود. فریدون کشاورز از رهبران و مؤسسان حزب توده و کریم کشاورز فعالان سیاسی چپگرا دایی هوشنگ نهاوندی بودند. پس از حمله شوروی به ایران در سال ۱۳۲۰، پدر وی خانهای در خیابان جامی تهران خرید و خانوادهاش را به تهران آورد تا از حملهٔ روسها در امان باشند و زین پس تنها تابستانها به رشت میرفتند.
از فرازهای جالب زندگی او به دورانی بر می گردد که در دولت هویدا ، وزیر آبادانی و مسکن قرار دارای بود (1343 تا 1347). در آغاز رابطه اش با هویدای نخست وزیر خوب قرار دارای بود اما رفتهرفته رابطه رو به سردی رفت. خودش علت این اختلاف را رفتار مزورانه هویدا می داند و به طور مثال این گونه روایت می کند:
«مرحوم هویدا با دو سه تا از وزراء نشسته بودند باز هم بعد از هیئت دولت و باز هم به ایشان تلفن گردید. در حضور ما و نه از سازمان امنیت بلکه از مجله «خواندنیها» و از مرحوم امیرانی مدیر خواندنیها که متن مقالهای را که قرار قرار دارای بود دو روز بعد بر ضد جمشید آموزگار وزیر دارایی و رقیب احتمالی هویدا بنویسد برای ایشان پای تلفن میخواند. و ما شاهد بودیم که مرحوم هویدا چیزهایی را اضافه میکرد که «اینها را بنویسید توی مقالهتان بر ضد جمشید آموزگار.» این صفت اگر بشود بیان کرد صفت در هویدا قرار دارای بود که همواره شاید بهعلت عقدهای یک نوع عقده حقارت سعی میکرد که اطرافیان خودش را کوچک کند و به اینها توهین بکند و افراد کوچک را انتخاب بکند.»
در سوابق او 5 سال ریاست دانشگاه تهران از سال 1350 تا 1355 به چشم می خورد. او جایگزین علینقی عالیخانی اقتصاد دان تقریبا خوشنام دوران محمدرضا شاه پهلوی گردید. عالیخانی برای فضای دانشگاه بیش از اندازه خودرای و سختگیر قرار دارای بود و اساتید و دانشجویان ماندنش را بر نتابیدند. اما نهاوندی نرم خو قرار دارای بود و اساسا اهل بیان کرد و گو و همفکری. پیش از آن سه سال هم رییس دانشگاه پهلوی شیراز قرار دارای بود.
در همان زمان که ریاست دانشگاه تهران را بر عهده دارای بود به دستور شاه گروهی اندیشمندان یا گروه بررسی مسایل ایران را تشکیل داد که بسیاری از اساتید دانشگاه در چندین کمیته عضو آن بودند. این مجموعه قرار قرار دارای بود هرسال گزارش خود را در مورد حوزه های مختلف مسایل کشور به شاه ارایه دهند اما مانند خیلی دیگر از طرح های پر طمطراق زمان شاه ناموفق و ناقص قرار دارای بود.
او دوره ای هم ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوی همسر محمدرضا شاه را برعهده دارای بود. شغلی که به زعم خودش چندینان مورد تمایلش نبود تا جایی که با حالت قهر از این مقام استعفا داد. گرچه بعدها فرح از او درخواست کرد تا با تیمسار مقدم ریاست ساواک پیش شاه بروند تا او را از اعطای پست نخست وزیری به شریف امامی منصرف کنند. گرچه شاه از تصمیم خود منصرف نشد و شریف امامی در شهریور 1357 به صدارت رسید.
وقتی در نیمه آبان 1357 (3 ماه قبل از انقلاب) ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر گردید. تعداد قابل توجهی از مقامات کشوری و لشکری ادوار حکومت پهلوی دستگیر شدند و هوشنگ نهاوندی هم یکی از آن ها قرار دارای بود. او در زندان دژبان پادگان جمشید آباد در شمال بیمارستان هزار تخت خوابی سابق ( بیمارستان امام خمینی فعلی) تا روز 22 بهمن در حبس به سر می برد و فرارش هم داستان جالبی دارد.
خودش در مصاحبه با تاریخ شفاهی هاروارد بیان کرد: « آخرین ساعات روز 22 بهمن دیگر همه سربازها محافظ زندان دژبان فرار کرده بودند و زندان هم برقش قطع شده قرار دارای بود. صدای ممتد تیراندازی از محوطه اطراف پادگان شنیده می گردید تا اینکه عده ای از ما شهامت به خرج دادیم و تصمیم گرفتیم فرار کنیم. وقتی وارد بزرگراه پارک وی ( چمران فعلی) شدیم غلامرضا نیک پی شهردار سابق تهران را دیدم که توسط مردم دستگیر شده قرار دارای بود اما من توانستم فرار کنم و به این ترتیب ماه ها زندگی مخفی من شروع گردید تا بعدها فرار کردم و به فرانسه رفتم.»
هوشنگ نهاوندی در دهه 50 شمسی

دیدگاهها