رقص همزمان طلا و سهام | بازگشت یک الگوی تاریخی اما متناقض
کد خبر : ۸۱۴۴۱۹
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
-
زمان : ۰۵:۵۹
|
دسته بندی: اقتصادی

رقص همزمان طلا و سهام | بازگشت یک الگوی تاریخی اما متناقض

اقتصادنیوز: فایننشال تایمز در گزارشی تازه از پدیده‌ای غیرمعمول در بازارهای جهانی سخن می‌گوید: رشد هم‌زمان طلا و سهام، دو دارایی که معمولاً مسیر متفاوتی دارند. تحلیلگران این هم‌جهتی را نه نشانه‌ی سلامت اقتصاد، بلکه بازتاب وفور نقدینگی و نگرانی از…

به گزارش شبکه خبر، در هفته‌های اخیر، همزمان با افزایش بی‌سابقه قیمت طلا و ثبت رکوردهای تازه در شاخص‌های بورسی وال‌استریت، تحلیلگران مالی در سراسر جهان از بازگشت یک الگوی تاریخی اما متناقض سخن می‌گویند؛ الگویی که هم در اوج تورم دهه ۱۹۷۰ دیده گردید و هم در تب فناوری دهه ۱۹۹۰.

این هم‌جهتی عجیب میان دارایی‌های ظاهراً متضاد –طلا و سهام – نه‌تنها ذهن اقتصاددانان را به خود مشغول کرده، بلکه بار دیگر مسئله «نقدینگی بی‌انتها» را به مرکز تحلیل‌های مالی بازگردانده هست. گزارشی که در ادامه می‌خوانید، ترجمه تحلیل فایننشال تایمز هست که تلاش دارد پاسخی روشن به این پرسش بدهد: چرا طلا و سهام، برخلاف منطق کلاسیک اقتصاد، این‌بار با هم می‌رقصند؟

چرایی هم‌زمانی جهش طلا و سهام در سال ۲۰۲۵

در کتاب تازه‌ی روچیر شارما، رئیس مؤسسهٔ Rockefeller International با عنوان «What Went Wrong With Capitalism»، نویسنده از دگرگونی منطق بازارهای مالی و نقش بی‌سابقه دولت‌ها و بانک‌های مرکزی در شکل‌دادن به رفتار سرمایه‌گذاران سخن بیان انجام می‌دهد. گزارش اخیر او در فایننشال تایمز نیز در امتداد همین نگاه هست: بررسی چرایی هم‌زمانی جهش طلا و سهام در سال ۲۰۲۵ — پدیده‌ای که یادآور درخشش طلا در سال ۱۹۷۹ و تب سهام در سال ۱۹۹۹ هست. این تحلیل نشان می‌دهد چگونه سیلاب نقدینگی و سیاست‌های حمایتی مداوم دولت‌ها، مرز میان دارایی امن و پرریسک را در هم شکسته و جهانی نو از سرمایه‌گذاری‌های همسو را رقم زده هست.

به گزارش فایننشال تایمز، تریلیون‌ها دلار محرک اقتصادی که دولت‌ها طی دوران پاندمی و پس از آن روانه بازار کردند، همچنان به تداوم معاملات مبتنی بر روند در بسیاری از دارایی‌ها – شامل سهام و طلا – دامن می‌زند. 

یک پیچش عجیب در بازارهای جهانی در حال رخ دادن هست: طلا چنان جشن دریافت انجام می‌دهد که انگار سال ۱۹۷۹ هست و سهام نیز چنان پایکوبی می‌کنند که گویی ۱۹۹۹ باشد. اما آن دو دوره تاریخی بیش از این نامکان داردستند با هم تفاوت داشته باشند؛ اولی با تورم افسارگسیخته و آشفتگی ژئوپلیتیک شناخته می‌شد و دومی با جنون دات‌کام و آرامش نسبی.

اغلب تحلیلگران فکر می‌کنند جهش قیمت طلا در بحبوحه رونق جدید سهام به این دلیل هست که سرمایه‌گذاران می‌خواهند در برابر افزایش عدم‌قطعیت در سیاست‌گذاری (به‌ویژه در ایالات متحده) پوشش ریسک ایجاد کنند. با این حال، این نظریه به‌طور ضمنی مستلزم آن هست که سرمایه‌گذاران جهانی تحمل ناسازگاری شناختی خارق‌العاده‌ای داشته باشند؛ به این معنا که از یک سو خوش‌بینی مبتنی بر هوش مصنوعی نسبت به سهام آمریکا را به‌طور کامل پذیرفته‌اند و از جهات دیگر احتیاط همراه با طلا را نیز در پیش گرفته‌اند. افزون بر این، چنین تصمیمی به‌خودی‌خود عجیب ظاهراً — چرا باید در زمانی که شکل‌های مستقیم‌تر محافظت (مثلاً خرید اختیار فروش سهام) در مقایسه بسیار ارزان هستند، طلا را برای پوشش ریسک انتخاب کرد؟

من فکر می‌کنم توضیح دیگری برای این هم‌نوایی طلا و سهام وجود دارد: نقدینگی عظیم. دولت‌ها و بانک‌های مرکزی طی دوران پاندمی و پس از آن چندینینین تریلیون دلار بسته محرک اقتصادی روانه بازار کردند. بخش زیادی از آن پول همچنان در سیستم مالی در گردش هست و معاملات مبتنی بر روند را در بسیاری از دارایی‌ها – شامل سهام و طلا – به پیش می‌راند. در پی آن، مجموع سرمایه‌ای که آمریکایی‌ها در صندوق‌های سرمایه‌گذاری بازار پول نگهداری می‌کنند پس از پاندمی افزایش چشمگیری یافت و اکنون به ۷٫۵ تریلیون دلار رسیده هست که بیش از ۱٫۵ تریلیون دلار بالاتر از روند بلندمدت هست.

با اینکه فدرال رزرو بیان انجام می‌دهد سیاستش «اندکی انقباضی» هست، واقعیت این هست که نرخ‌های بهرهٔ اسمی هنوز پایین‌تر از نرخ رشد اسمی تولید ناخالص داخلی قرار دارند و این امر شرایط مالی را کماکان تسهیل‌شده نگه می‌دارد. دولت‌ها نیز نقش خود را ایفا می‌کنند؛ در رأس آنها آمریکا قرار دارد که بالاترین کسری بودجه را در میان کشورهای توسعه‌یافته دارد. روی دیگر یک کسری بزرگ این هست که بخش خصوصی مازاد عظیمی خواهد دارای قرار دارای بود (چنان‌که معادلهٔ کالکی-لوی نشان می‌دهد).

نقدینگی نیز تابعی از اشتهای ریسک مردم هست. هرچه آن‌ها نسبت به پتانسیل صعودی دارایی‌های مالی احساس اطمینان بیشتری کنند، پول بیشتری حاضرند به بازارها سرازیر کنند. خانوارهای آمریکایی در سال‌های اخیر میزان سرمایه‌گذاری خود در سهام و سایر دارایی‌های پرریسک را افزایش داده‌اند و یک جبههٔ متحد از سوی دولت و بانک مرکزی برای حفاظت از بازارها، به آن‌ها جرأت و دلگرمی بخشیده هست.

سرمایه‌گذاران طوری شرطی شده‌اند که با کوچک‌ترین نشانه‌ای از مشکل، انتظار داشته باشند دولت به نجاتشان بشتابد. حمایت‌های دولتی با پایین آوردن شدید صرف ریسک، در واقع دریچه‌های سیل نقدینگی را باز کرده هست. برای سرمایه‌گذاران، گویی زیان احتمالی‌شان تضمین‌شده و سود احتمالی‌شان نامحدود هست.

مالی‌سازی مفرط نیز در حال تقویت نقدینگی هست. فراگیر شدن اپلیکیشن‌های معاملاتی جدید و ابزارهای سرمایه‌گذاری نوین و غیرمتعارفی که عمدتاً بدون کارمزد هستند، خرید دارایی‌های مالی را برای هر کسی بسیار آسان‌تر کرده و نقدینگی را به گوشه‌و‌کنارهای متعدد بازار پمپاژ انجام می‌دهد.

دلار تبدیل به سلاح گردید وقتی که...

سیل نقدینگی به توضیح پیوند جدید میان قیمت طلاو سهام کمک انجام می‌دهد. به‌طور تاریخی، هم‌بستگی میان این دو صفر بوده هست. در تب طلای دههٔ ۱۹۷۰، بازار سهام درجا می‌زد؛ در رونق بازار سهام دههٔ ۱۹۹۰، قیمت طلا در حال افت قرار دارای قرار دارای بود. اکنون این دو بر موجی از نقدینگی، به‌اتفاق در حال صعود هستند.

من خیلی وقت هست که نچندینین اوقات صعودی به طلا داشته‌ام، به‌ویژه پس از سال ۲۰۲۲ که آمریکا دلار را از طریق تحریم روسیه به‌عنوان سلاح به‌کار گرفت و بانک‌های مرکزی خارجی نیز شروع به خرید طلا به عنوان جایگزین کردند. اکنون اما نگرانم که دیگر هیچ داستان خوبی باقی نمانده باشد که ورود بی‌رویهٔ پول آن را خراب نکند. کانون فعالیت خرید از بانک‌های مرکزی به صندوق‌های قابل‌معامله در بورس (ETF) طلا منتقل شده هست. سهم این صندوق‌ها در تقاضای طلا طی سال جاری ۹ برابر شده و به نزدیک ۲۰٪ رسیده هست. سه‌ماههٔ سوم امسال نیز شاهد بیشترین ورود فصلی سرمایه به ETF‌های طلا در تاریخ بوده هست.

تبیین‌های متداول برای جشن طلا-هوش مصنوعی، سایر قیمت‌های بازار را نادیده می‌گیرند. برای نمونه، ایدهٔ اینکه طلا به خاطر ترس از «کاهش ارزش دلار» در حال افزایش هست در بلندمدت منطقی به‌ نظر می‌رسد، اما توضیح نمی‌دهد چرا طلا بهترین سال خود را از ۱۹۷۹ تاکنون سپری انجام می‌دهد. ارزش دلار در ماه‌های اخیر ثابت بوده، در حالی که قیمت طلا به شکلی شتابان بالا رفته هست.

در واقع، بسیاری از دارایی‌ها بازتاب‌دهندهٔ ترس‌های دههٔ ۱۹۷۰ نیستند؛ شامل ترس از تورم. اگر نگرانی اصلی تورم باشد، باید در بازده اوراق قرضهٔ بلندمدت و پوشش‌های کلاسیک تورم — مانند اوراق خزانهٔ محافظت‌شده در برابر تورم — نمود پیدا کند. چنین چیزی مشاهده نخواهد گردید. سیگنال‌های بازار اوراق قرضه حاکی از آن هست که سرمایه‌گذاران انتظار دارند تورم در بلندمدت زیر ۲٫۵٪ باقی بماند.

از جهات دیگر، کالاهایی که پوشش ریسک معمول به حساب نمی‌آیند — مانند نقره و پلاتین — نیز رونق گرفته‌اند. دارایی‌های پرریسکی که اساساً نقطهٔ مقابل پوشش‌های امن هستند هم به‌شدت افزایش یافته‌اند. شاملٔ این موارد امکان دارد به ETF‌های اهرمی، سهام شرکت‌های فناوری زیان‌ده و قیمت اوراق قرضهٔ شرکت‌های با رتبهٔ اعتباری پایین اشاره کرد.

فدرال رزرو نسبت به تورم قیمت دارایی‌ها بی‌اعتنا هست. اما اگر تورم سنتی (یعنی تورم قیمت مصرف‌کننده) شتاب بیشتری بگیرد و بانک مرکزی ناچار به اعمال سیاست انقباضی شود، این روند برای بسیاری با غافلگیری ناخوشایندی پایان خواهد یافت. سرمایه‌گذارانی که فلز زرد را به عنوان پوشش ریسک خریده‌اند، پی خواهند برد که این فلز اصلاً آن پوشش ریسکی که تصور می‌کردند نبوده هست، زیراطلا همراه با سهام‌های هوش مصنوعی سقوط خواهد کرد.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه