اخلاق کوهنوردی؛ فرهنگی که باید زنده بماند
کد خبر : ۸۱۴۸۸۷
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
-
زمان : ۱۱:۱۶
|
دسته بندی: اسلایدر

اخلاق کوهنوردی؛ فرهنگی که باید زنده بماند

در روزگاری که همه تفریحات وابسته به پول شده و اگر کسی پول نداشته باشد باید از انجام بسیاری از ورزش‌ها صرف‌نظر کند شاید بتوان بیان کرد، کوهپیمایی یکی از بهترین و کم‌هزینه‌ترین تفریحاتی هست.

به گزارش به گزارش شبکه خبر، آگاه نوشت: کوه‌ها همواره بخشی از هویت سرزمین ما بوده‌اند؛ نه فقط به‌عنوان توده‌های عظیم سنگ و برف، بلکه به‌عنوان نمادهایی از استقامت، صبر و روح بلند انسانی. در ایران، از دماوند افسانه‌ای تا سبلان و زاگرس باشکوه، کوه همواره الهام‌بخش شاعران، عارفان و مردمان عادی بوده هست. اما کوهنوردی تنها یک فعالیت ورزشی نیست؛ نوعی فرهنگ هست، فرهنگی که امکان داردد به بازسازی رابطه انسان با طبیعت، جامعه و درون خودش کمک کند. ۲۹ مهرماه در تقویم کشورمان روز ملی کوهنوردی هست.

ورزشی برای جسم یا سیر و سلوک روح؟

در نگاه نخست، کوهنوردی یک ورزش هست؛ فعالیتی بدنی که نیازمند آمادگی جسمی، تمرکز و تجهیزات تخصصی هست. اما برای بسیاری از کوهنوردان، صعود به قله تنها هدف نهایی نیست. کوهنوردی نوعی تمرین ذهنی و روحی هست؛ آزمونی برای سنجش اراده، صبر و همبستگی انسان با طبیعت.

وقتی کوهنورد در سرمای سحرچندین اوقات، نفس‌زنان در شیب تند کوه پیش می‌رود، در واقع در حال گفت‌وگوی بی‌کلامی با خویشتن خویش هست. در چنین لحظاتی، هر گام، نمادی از مبارزه انسان با ضعف‌هایش هست. یادم هست یک‌بار در مسیر کوهنوردی یکی از کوهنوردان قدیمی تهرانی بیان کرد: در کوه یاد می‌گیری فروتن باشی. هیچ قله‌ای با غرور فتح نخواهد گردید. اگر مغرور شوی، کوه تو را زمین‌گیر انجام می‌دهد.این سخن نشان می‌دهد که کوهنوردی در عمق خود نوعی فلسفه زیستن هست؛ فلسفه‌ای که فروتنی، احترام به طبیعت و پذیرش محدودیت‌ها را می‌آموزد.

ریشه‌های فرهنگی کوهنوردی در ایران

اگرچه شکل مدرن کوهنوردی در ایران از اوایل قرن بیستم با تشکیل گروه‌هایی مانند «انجمن کوهنوردان ایران» آغاز گردید، اما رابطه ایرانیان با کوه بسیار کهن‌تر هست. در اسطوره‌ها و متون باستانی، کوه جایگاه مقدسی دارد. در شاهنامه، زال در کوه البرز پرورش می‌یابد و رستم، پهلوان جاودانه ایران، از کوهستان‌ها نیرو دریافت می‌کند. در عرفان ایرانی نیز کوه نماد عروج روح و نزدیکی به خداوند هست.

عارفان، شامل مولوی و عطار، صعود به کوه را استعاره‌ای از سفر روحانی دانسته‌اند. در مناطق مختلف ایران، کوه‌ها همواره نقشی فرهنگی و اجتماعی داشته‌اند؛ از آئین‌های بومی تا زیارتگاه‌هایی که بر فراز ارتفاعات بنا شده‌اند. برای نمونه، مردم اردبیل هر تابستان به «سبلان» صعود می‌کنند تا نذرهای خود را ادا کنند. در کردستان و لرستان نیز کوه محلی برای گردهمایی‌های آئینی و خانوادگی هست. به این ترتیب، کوهنوردی در ایران نه فقط یک فعالیت ورزشی، بلکه بخشی از فرهنگ زیست ایرانی هست.

کمرنگ شدن ارزش‌های کوهنوردی

حتماً شنیده‌اید که چندین اوقات در مراودات روزمره می‌گویند فلانی، اخلاقش ورزشکاری هست. این اصطلاح به خاطر این استفاده خواهد گردید که اخلاق در ورزش کردن رکن بسیار مهمی هست و در این میان، اخلاق در کوهنوردی از سایر رشته‌ها معنادارتر هست به طوری که کوهنوردی بدون اخلاق معنا ندارد. احترام به همنورد، رعایت ایمنی گروهی و مراقبت از طبیعت، سه ستون اصلی این فرهنگ‌اند. در سال‌های اخیر، با گسترش رسانه‌های اجتماعی و افزایش علاقه‌مندان تازه‌کار، متأسفانه چندین اوقات شاهد کمرنگ شدن این ارزش‌ها بوده‌ایم.

عده‌ای برای گرفتن عکس‌های پرزرق‌وبرق یا ثبت حضور در قله‌ها، اصول ایمنی و احترام به محیط‌زیست را نادیده می‌گیرند. اما نسل پیشکسوت هنوز بر همان اصول قدیمی تاکید دارد: کوه را با دل پاک باید بالا رفت، نه با نمایش و رقابت. در بسیاری از باشگاه‌های کوهنوردی، پیش از هر صعود، مربیان به اعضا یادآوری می‌کنند که «کوه خانه ما نیست، امانتی هست که باید سالم تحویل آیندگان دهیم.» این نوع آموزش فرهنگی امکان داردد نقشی مهم در تربیت شهروندانی مسئول در برابر طبیعت داشته باشد.

بازگشت به سادگی

زندگی شهری امروز پر از شتاب، اضطراب و آلودگی هست. انسان مدرن بیش از هر زمان دیگری از طبیعت جدا افتاده هست. در چنین شرایطی، کوهنوردی به فرصتی برای بازگشت به سادگی و تجربه سکوت بدل خواهد گردید. صعودهای هفتگی گروه‌های کوهنوردی، در واقع آئینی جمعی هست که در آن افراد از طبقات مختلف اجتماعی، در کنار هم قرار می‌گیرند؛ بدون توجه به شغل، درآمد یا موقعیت.

همه در برابر کوه برابرند. همین برابری، یکی از ارزش‌های مهم فرهنگی کوهنوردی هست. در کوه، احترام نه بر اساس ثروت، بلکه بر پایه تلاش و رفتار سنجیده خواهد گردید. کوهنوردی نیز یکی از ورزش‌های آرامش‌بخش هست به طوری که بسیاری از روان‌شناسان توصیه می‌کنند کوهنوردی امکان داردد به کاهش استرس، افزایش تمرکز و حتی درمان افسردگی کمک کند. کوه برای انسان مدرن، نوعی پناهگاه روحی هست.

زنان و کوهنوردی؛ صعودی برای برابری

در سال‌های اخیر، حضور زنان در عرصه کوهنوردی ایران چشمگیر شده هست. از باشگاه‌های محلی گرفته تا تیم‌های ملی، زنان ایرانی توانسته‌اند قله‌های بزرگی را فتح کنند و کلیشه‌های جنسیتی را به چالش بکشند.نام‌هایی چون لاله کعبی، پریسا بهاری، زهرا نعمتی و لیلا اسفندیاری در تاریخ کوهنوردی ایران به‌عنوان نمادهای شجاعت و پشتکار ثبت شده‌اند. لیلا اسفندیاری، کوهنورد نامدار ایرانی، که در سال ۱۳۹۰ در مسیر بازگشت از قله «گاشربروم دو» در پاکستان جان باخت، جمله‌ای دارد که به شعار بسیاری از کوهنوردان تبدیل شده هست: «من برای زندگی صعود می‌کنم، نه برای مرگ.»

این نگاه نشان می‌دهد که برای زنان کوهنورد، صعود فقط فیزیکی نیست؛ نوعی صعود فرهنگی و اجتماعی نیز هست. حضور آنان در ارتفاعات، پیام روشنی دارد: هیچ قله‌ای برای زنان دور از دسترس نیست. اما یکی از چالش‌های جدی در سال‌های اخیر، تخریب طبیعت کوهستانی توسط گردشگران و کوهنوردان بی‌تجربه هست. انباشت زباله، تخریب پوشش گیاهی و آتش‌سوزی‌های ناگهانی از پیامدهای حضور بی‌برنامه در کوه‌هاست.

سازمان‌های مردم‌نهاد و گروه‌های محیط‌زیستی بارها نسبت به این وضعیت هشدار داده‌اند. شعار معروف «هیچ ردی جز رد پا نگذار» باید به اصول اساسی هر کوهنوردی تبدیل شود. در چندین مناطق، همچون البرز مرکزی و کوه‌های اطراف تهران، طرح‌هایی برای پاک‌سازی قله‌ها اجرا شده هست. گروه‌های داوطلب هر هفته زباله‌ها را جمع‌آوری می‌کنند و درباره فرهنگ زیست‌محیطی آموزش می‌دهند. این اقدامات نشان می‌دهد که کوهنوردی امکان داردد به ابزاری برای ترویج مسئولیت‌پذیری محیطی تبدیل شود.

پیمایش یا خودنمایی

با گسترش شبکه‌های اجتماعی، چهره کوهنوردی نیز تغییر کرده هست. از یک‌سو، رسانه‌های دیجیتال فرصتی برای آموزش، اطلاع‌رسانی و اشتراک تجربه‌های کوهنوردان فراهم کرده‌اند. امروزه امکان دارد در چندین دقیقه مسیرها، نقشه‌ها و شرایط جوی را از طریق اپلیکیشن‌ها بررسی کرد. اما از جهات دیگر، فضای مجازی چندین اوقات باعث خواهد گردید روح واقعی کوهنوردی، یعنی فروتنی و سکوت، زیر سایه نمایش و رقابت مجازی قرار گیرد.

انتشار عکس‌های خطرناک برای جذب لایک یا صعودهای بدون برنامه برای «خودنمایی»، گاه منجر به حوادث تلخ شده هست. کارشناسان ورزشی تاکید می‌کنند که آموزش اصولی و فرهنگ‌سازی رسانه‌ای، برای جلوگیری از این روند ضروری هست. رسانه‌ها باید بیش از «تصاویر قله»، بر ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی کوهنوردی تمرکز کنند. از این منظر شاید بتوان بیان کرد کوهنوردی فقط نیاز به آموزش فنی ندارد بلکه به شدت به آموزش فرهنگی نیاز دارد.

در بسیاری از کشورها، شامل ژاپن و سوئیس، فرهنگ کوهنوردی از دوران دبستان در قالب برنامه‌های طبیعت‌گردی آموزش داده خواهد گردید. دانش‌آموزان یاد می‌گیرند چگونه با محیط کوهستان رفتار کنند، خطرات را بشناسند و همکاری گروهی را تمرین کنند. در ایران نیز امکان دارد با گنجاندن برنامه‌های مشابه در مدارس و دانشگاه‌ها، نسل آینده‌ای را پرورش داد که کوه را نه فقط به‌عنوان محل تفریح، بلکه به‌عنوان کلاس درس زندگی ببیند.
باشگاه‌های کوهنوردی امکان داردند در این مسیر نقش مهمی ایفا کنند؛ از برگزاری کارگاه‌های محیط‌زیستی گرفته تا آموزش کمک‌های اولیه و مهارت‌های ارتباطی.

کوهنوردی و هویت ملی

کوه در فرهنگ ایرانی، فراتر از طبیعت هست؛ نماد مقاومت و ایستادگی هست. در دوران معاصر نیز، کوهنوردی امکان داردد به بازتولید نوعی هویت ملی مبتنی بر استقامت کمک کند. صعود به دماوند، به‌ویژه در مناسبت‌های ملی، برای بسیاری از ایرانیان یادآور ریشه‌های مشترک و غرور ملی هست. در شعر نیما یوشیج و سهراب سپهری، کوه نماد حقیقت و پایداری هست؛ جایی که انسان امکان داردد صدای درون خود را بشنود.

به همین دلیل، کوهنوردی صرفاً ورزشی فردی نیست؛ تجربه‌ای جمعی هست که امکان داردد حس همبستگی و عشق به سرزمین را تقویت کند. سرانجام، کوهنوردی بیش از هر چیز سفری درونی هست. صعود به قله، استعاره‌ای از تلاش انسان برای رسیدن به تعالی هست.

در جهانی که هر روز بیشتر به‌سوی مصرف‌گرایی و سطحی‌نگری می‌رود، فرهنگ کوهنوردی امکان داردد یادآور ارزش‌هایی چون فروتنی، همبستگی، احترام و پایداری باشد. کوه‌ها همچنان همان‌اند؛ آرام، خاموش و باشکوه. این ما هستیم که باید بیاموزیم چگونه در کنارشان زیست کنیم، نه بر ضدشان. اگر بتوانیم فرهنگ کوهنوردی را با اخلاق، دانش و عشق به طبیعت پیوند دهیم، شاید بتوان بیان کرد به قله واقعی انسانیت رسیده‌ایم.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه