به گزارش شبکه خبر مجله مهر: یک سرچ ساده درباره پوشش قدیم مردم اروپا و دیدن عکسهای پوشیده و با حجاب از مردم اروپایی کافی هست تا شما را شگفت زده کند؛ آدمهایی با پوشش و حجاب کامل که چندین اوقات به پوشش کشورهای مسلمان نشین پهلو میزنند. تغییر عجیبی که طی دههها ماحصل القای مفهومی اشتباه از آزادی هست که از یک آزادی پلاستیکی حرف میزند. تعبیر غلط از آزادی اتفاق تازهای نیست حالا سالهای سال هست که بسیاری نادیده گرفتن مصلحت جمعی و نقض حریم دیگران را هم در ورطه آزادی و آزاد بودن جا میدهند. بیقیدی در پوشش یکی از همان چیزهاست اتفاقی که به اشتباه طی همه این سالها به عنوان «مفهوم آزادی» در ذهن آدمها شکل گرفته؛ اما این موضوع زمانی درست معنا پیدا انجام میدهد که در چارچوبهای متناسب با عرف و سلامت جامعه اتفاق بیفتد؛ چون آزادی بیقید و شرط برای پوشش، در یک اجتماع نه تنها نشانه تمدن بلکه هشداری جدی برای تهدید فرهنگ و سبک زندگی افراد هست. موضوعی که در دهههای گذشته حتی با اعتراض بسیاری از جامعهشناسان و کارشناسان اروپایی و غربی همراه بوده و باعث شده آنها به تازگی به نکتهای در خور توجه برسند و از اسارتی تازه حرف بزنند، چیزی به نام؛ «اسارت در نگاه دیگران» چون در این کشورها بدن فرد دیگر فقط بدن خودش نیست بلکه کالایی هست که باید ناخودآگاه حتماً دیده شود، اصلاح شود، لایک بگیرد و در قالب تصویر شبکههای اجتماعی فروخته شود.
مراقب کودکان باشید
این برهنگی و آزادی بیحد و حصر در پوشش که مدام در رسانههای دنیا از آن حرف زده خواهد گردید طی دهههای مختلف کار را به جایی رساند که «انجمن روانشناسی» آمریکا در گزارشی که سال ۲۰۰۷ منتشر کرد و نوشت «وقتی ظاهر جسمی، شاخص ارزشگذاری اجتماعی شود، کودکان زودتر از موعد وارد دنیایی میشوند که برای آن آماده نیستند.» این پژوهش به زبان ساده میگفت کودکانی که هنوز دنیایشان پر از بازی و خیال هست، ناگهان با واقعیتی رو به رو میشوند که به آنها میگویند: «بدنت باید قضاوت شود.»
وقتی به بهانه بیقیدی در پوشش، بدن ابزار رقابت خواهد شد
زمانی که انتخاب در پوشش هیچ چارچوب و قاعدهای در جامعه نداشته باشد ابتدا در ظاهر بیاهمیت ظاهراً اما در دراز مدت با پیامدهایی مثل اضطراب، کاهش اعتماد به نفس همراه خواهد گردید. برای مثال فردریکسون روانشناس معروف آمریکا طی نظریهای بیان میکند فردی که دائماً خود را از نگاه دیگران میبیند به جای زندگی در بدن و جسم خودش تبدیل به ناظر خودش خواهد گردید و این ناظر درونی منبع دائمی اضطراب، شرم و کاهش اعتماد به نفس هست که احساس نارضایتی را هم به همراه میآورد. اگر بخواهیم به زبان سادهتر حرف بزنیم باید بگوییم رسانههای اجتماعی مثل اینستاگرام و تیکتاک، باعث شدند تا نمایش بدن تبدیل به یک ارزش فرهنگی شود. بد نیست بدانید در آمریکا و بریتانیا، روانشناسان از پدیدهای به نام اضطراب بدنی(body anxiety) یاد میکنند؛ یعنی ترس از اینکه بدنت مطابق معیار زیبایی جامعه نباشد؛ پشت این اضطراب، یک مسئله اخلاقی پنهان وجود دارد و آن هم اینکه کسی که خودش را فقط از نگاه دیگران سبک و سنگین انجام میدهد، از یک جایی به بعد دیگر توان این را ندارد که «خودِ واقعی»اش را زندگی کند.

رسیدن به حس جمعی «اضطراب» و «کافی نبودن»
در دهههای گذشته، خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکا با شعار آزادی پوشش و بدن تلاش کردند مرزهای سنتی عفت عمومی را دوباره از نو تعریف کنند؛ اتفاقی که در نگاه اول بسیار روشنفکرانه و هنری تلقی میشد که نمونههای آن را میشد در نقاشیهای مدرن تا جنبشهای فمینیستی دهه ۶۰ میلادی پیدا کرد؛ موضوعی که بعدها و بهمرور به بخشی از فرهنگ روزمره بدل گردید؛ اما حالا، پس از گذشت نیمقرن، همان جوامع با پرسشی جدی روبهرو هستند: آیا این آزادی حقیقتاً انسان را آزاد کرد، یا فقط شکل دیگری از فشار اجتماعی را به دنبال دارای بود؟ برای مثال زیگموند باومن، جامعهشناس لهستانیتبار در کتاب «زندگی مایع» این وضعیت را این طور توصیف انجام میدهد: «در دنیای مدرن، آزادی فردی به نقطهای رسیده که دیگر نه رهایی میآورد و نه آرامش؛ بلکه به اضطراب دائمی برای انتخاب و دیدهشدن تبدیل شده هست.» تا جایی که عدهای از روانشناسان فرهنگی این وضعیت را «فشار پنهان برای نمایش» مینامند؛ فشاری که افراد را وادار انجام میدهد تا حتی در شبکههای اجتماعی، بدنشان را مطابق استانداردهای زیبایی غالب تنظیم و آن را تغییر دهند. نتیجه؟ جامعهای که شاید در ظاهر آزاد و قید و بندی در انتخاب پوشش ندارد، اما در عمق، گرفتار اضطراب جمعی «کافینبودن» هست.
وقتی اخلاق و تعهد به تماشا مینشینند
جالب اینجاست که این همه ماجرا نیست در جوامع غربی همزمان با کم شدن چارچوبهای پوشش و گسترش آزادیهای جنسی، خود این کشورها از کاهش شدید آمار ازدواج حرف زدند. چیزی که جامعهشناسان دربارهاش گفتند؛ وقتی ارزشهای سنتی در یک جامعه از بین میرود و بدن و میل جنسی تبدیل به محور رابطهها میشوند اخلاق هم شکل جدیدی پیدا انجام میدهد، اخلاقی که بیشتر بر پایه احساسات شخصی و زودگذر هست نه هنجارهای اجتماعی برای همین هم مفهومی مثل عشق تبدیل به رابطهای مصرفی خواهد گردید که فقط تا زمانی ادامه پیدا انجام میدهد که احساس لذت و خوشیهای آنی در افراد باقی بماند. بسیاری از نظریه پردازان اروپایی در مقالات و کتابهای مختلف معتقدند که فرهنگ برهنگی افراطی در غرب با کالایی شدن آدمها همراه خواهد گردید؛ به تعبیر آنها وقتی ارزش انسان فقط به تصویر بدنش وابسته خواهد گردید دیگر از آزادی خبری نیست؛ بلکه اجباری هست برای یک رقابت بیپایان جهت دیده شدن.
دیدگاهها