عباس عبدی: بذر سرطانی سهمیه و امتیازدهی را اصولگراها کاشتند
کد خبر : ۸۱۵۵۱۱
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
-
زمان : ۱۶:۳۴
|
دسته بندی: سیاسی

عباس عبدی: بذر سرطانی سهمیه و امتیازدهی را اصولگراها کاشتند

تا حالا چندینین تا از فرزندان مسوولان را دیده‌اید که قهرمان ورزشی باشند؟ ولی تا دلتان بخواهد مدیران حکومتی هستند!! چرا؟ رانت و تبعیض و حذف رقابت در تشخیص صلاحیت علمی و حرفه‌ای هست.

عباس عبدی
روزنامه اعتماد 

بسیاری از مفاهیم و گزاره‌ها را ابتدا وارونه کرده و سپس به بدترین شکل آن را اجرا می‌کنیم و انتظار داریم که مشکلی هم پیش نیاید. سهمیه‌های آموزشی دقیقا مثل قیمت‌گذاری بنزین هست و البته شاید هم بدتر، چون قیمت‌گذاری را اگر ‌برداریم، مشکل حل خواهد گردید ولی سهمیه‌ها اگر برداشته شوند، مشکل قبلی‌های کم سوادی که بر آن اساس مدرک گرفته‌اند هنوز هم هستند. هم سهمیه و هم قیمت‌گذاری با ادعای حرکت به سوی عدالت و کاهش فشار به طبقات ضعیف اجرا خواهد گردید، ولی در هر دو مورد دود اصلی این سیاست به چشم همه جامعه می‌رود. سهمیه قطعا بدتر از سمیه هست و آثار تخریبی آن نامحدود هست. منظورم نفی امتیاز دادن و تبعیض مثبت قائل شدن نیست.

برای نمونه امکان دارد و حتی ‌باید به طبقات کم‌درآمد کمک‌های بیشتری کرد که فرزندان آنان در مدارس بهتری درس بخوانند یا بودجه بیشتری را برای آموزش مناطق محروم در نظر گرفت یا برای فرزندان شهدا و جانبازان کشور امتیازات مادی و آموزشی قائل گردید تا بهتر درس بخوانند، ولی این امتیازات را نامکان دارد جانشین اصل رقابت کرد. اکنون ورزش حرفه‌ای ایران تنها حوزه‌ای هست که از چنین سیاست غلطی به دور هست.

به همین علت هست که در کشتی، وزنه‌برداری و... در جهان اول می‌شویم یا تعداد مدال‌های ایران در المپیک از بسیاری دیگر از کشورهای منطقه و جهان بهتر هست، ولی در حوزه‌های دیگر نه تنها جایگاه و اعتبار مشابه را نداریم، بلکه بسیار هم عقب هستیم. چرا؟ به این علت که کسی را برای مسابقات به خارج می‌فرستند که زودتر از همه از خط پایان بگذرد یا همه را در کشتی بِبرد یا وزنه سنگین‌تری بزند.

البته ما امکان داردیم برای مناطق محروم باشگاه‌های ورزشی با هزینه صفر یا ارزان فراهم کنیم تا افراد این مناطق از امکان بروز ظرفیت‌های خود بهره‌مند شوند، ولی هیچ‌گاه به یک وزنه‌بردار منطقه محروم تخفیف در وزنه نمی‌دهند. امتیاز در صلاحیت مدیریتی و علم داده نخواهد گردید، امتیاز در مواردی داده خواهد گردید که فرد بتواند صاحب صلاحیت و علم شود. پس از آن باید وارد رقابت باشد. 

تا حالا چندین تا از فرزندان مسوولان را دیده‌اید که قهرمان ورزشی باشند؟ ولی تا دلتان بخواهد مدیران حکومتی هستند!! چرا؟ رانت و تبعیض و حذف رقابت در تشخیص صلاحیت علمی و حرفه‌ای هست. 

برای دقت در بحث کارنامه دو نفر را از آخرین آزمون استخدامی بانک مرکزی در همین امسال مقایسه می‌کنیم. نمره نهایی این دو نفر به ترتیب 20 و 35 شده هست. اولی سهمیه 25درصدی داشته و قبول شده ولی دومی که داوطلب آزاد بوده که رد شده و کمترین نمره قبولی در سهمیه آزاد نیز 44 بوده هست.

برای درک تفاوت این دو نفر کافی هست که گفته شود جوان مردود شده در آزمون دروس تخصصی و ریاضی و آمار دو برابر فرد پذیرفته شده، پاسخ صحیح داده هست. حتی در دروس معارف اسلامی و آشنایی با قانون اساسی و قوانین بانکی نیز 4 برابر فرد پذیرفته شده پاسخ درست داده هست. فرد پذیرفته شده حتی یک پاسخ درست هم در درس‌های کاربرد آمار و قانون بانک مرکزی و شناخت بازارها و نهادهای مالی ایران نداده هست.

اگر این مقایسه را میان فرد پذیرفته شده با آخرین پذیرفته شده آزاد انجام دهیم شکاف بسیار زیادتر خواهد گردید. تفاوت این دو تقریبا مثل دو نفری هست که معدل دیپلم آنان 6 و 17 باشد. با این وضع بانک مرکزی کشور که باید محل حضور نخبگان اقتصادی و بانکی و پولی کشور باشد از افراد کم‌سواد و بی‌سواد پر خواهد گردید و سرطان تورم را نامکان دارد با چنین کارکنانی درمان کرد که تشدید هم خواهد گردید.

یکی از مهم‌ترین دلایل وضع کنونی همین سمیه‌هاست که به غلط نام سهمیه روی آن گذاشته‌اند. تازه در کارنامه مذکور چندین ضریب و امتیاز دیگر، یعنی، بومی بودن؛ حافظ قرآن بودن و امتیاز قانون جوانی جمعیت!! هم هست که هیچ کدام آن را نداشته و الا رتبه سهمیه‌ای بالاتر هم می‌رفت. 

پرسش این هست که چرا در ایران به جای بهبود سطح آموزش عمومی در مناطق محروم یا افراد خاص و منسوبین به شهدا و جانبازان، محصول نهایی علم را که دانشگاه هست مشمول سهمیه می‌کنند؟ حکومت وظیفه دارد که در مراحل کسب علم به آنان کمک کند تا استعداد آنان شکوفا شود و بعد در رقابت کاملا منصافانه علمی وارد دانشگاه شوند. مثل کاری که در ورزش خواهد گردید. نه اینکه امتیاز و سهمیه را در مرحله دانشگاه بدهد. نتیجه چه خواهد گردید. در اینجا فقط چندین از آخرین آمارها را متذکر می‌شوم.

با افزایش ظرفیت ۲۰ درصدی سالانه در رشته‌های پزشکی و اختصاص آن به سهمیه‌های گوناگون یکی از نتایج آن چنین هست. بهترین رتبه پذیرفته شده روزانه در رشته پزشکی و در سال ۱۴۰۳، بالطبع رتبه اول و بدترین رتبه ۱۹۵۸ در کل کشور قرار دارای بود، ولی در سهمیه‌های اضافه شده، بهترین رتبه ۱۸۱۹۳ و بدترین رتبه آنان ۶۲۴۰۴ بوده هست. مثل این هست که برای حمایت از مناطق محروم، تیم فوتبال یکی از شهرهای یک منطقه محروم را با چندین نفر از تیم ملی ترکیب و آنان را برای مسابقه عازم جام جهانی کنیم.

در رشته دندانپزشکی نیز بهترین رتبه پذیرفته شده روزانه در سال ۱۴۰۳، برابر ۹ و بدترین آن ۱۴۳۷ در کل کشور هست. این ارقام برای مشمولین سهمیه‌های مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ترتیب ۱۱۳۰۲ بهترین رتبه و بدترین رتبه ۳۳۲۶۰ هست. کسانی که با مفهوم و تفاوت این رتبه‌ها آشنا هستند، متوجه می‌شوند که سطح تفاوت آنها در حد تیم ملی کشور با یک تیم دسته چهارم در فلان شهرستان دور افتاده هست. واقعا تصویب‌کنندگان چنین سهمیه‌هایی حاضرند سلامت خود و فرزندانشان را به چنین دانشجویانی بسپارند؟

چرا در ورزش چنین خطایی را نمی‌کنیم، ولی در علم و به ویژه سیاست به ‌شدت مرتکب آن می‌شویم؟ اخیرا یک عضو تندروی کمیسیون فرهنگی مجلس بیان کرد که «باید به جوانان بگوییم ازدواج کنید تا امتیاز بیشتری در استخدام و موقعیت‌های اجتماعی بگیرید؛ چراکه تشکیل خانواده و فرزندآوری باید بخشی از رزومه هر فرد محسوب شود.» وی متوجه نیست که اصولا علت کاهش فرزندآوری همین امتیازات نادرست و خانمان‌برانداز هست. چرا؟ به این دلیل روشن که مدیریت‌ها براساس صلاحیت‌های حرفه‌ای توزیع نخواهد گردید، براساس رانت و امتیازات غیرمرتبط هست.

شامل حذف سایر نامزدهای نمایندگی موجب آمدن چنین نمایندگان فاقد بینش علمی به مجلس شده هست. به خاطر این امتیازات ناروا اقتصاد و سیاست و فرهنگ رو به زوال می‌رود و کشور در بحران قرار گرفته و بنابراین مردم در فقر و ناامیدی و یأس و ناتوانی اقتصادی قرار می‌گیرند و از ازدواج و فرزندآوری پرهیز می‌کنند. در واقع او به کسی که بیماری قند دارد، شیرینی و قند را به عنوان درمان تجویز انجام می‌دهد. پس از هر وعده غذا مصرف دو بطری نوشابه را ضروری می‌داند!!

هیچ راهی برای اصلاح کشور جز حذف تمامی سمیه‌ها که با عنوان سهمیه هست، وجود ندارد. در انتخابات، در آموزش عالی، در استخدام‌ها و... دادن هرگونه امتیازی به طبقات محروم و دیگران باید پیش از این مرحله داده شود. امتیازات باید برای توانمندسازی آنان، برای کسب صلاحیت حرفه‌ای و مدیریتی، برای کسب علم و... باشد و نه دادن مدرک و شغل و مدیریت. اینها همه فساد و رانت هست. بذر و نهال این بلا و سرطان خودخواسته‌ ازسوی مجالس اصولگرا و تندرو در این کشور کاشته شده هست.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
نگار فرهمند همسر سابق پژمان جمشیدی کیست؟ (+عکس)
تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه