کریدور میانی و نگاه اروپا به نفوذ در اورآسیا؛ عبور از حضور نمادین
کد خبر : ۸۱۵۶۶۱
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
-
زمان : ۱۸:۵۹
|
دسته بندی: بین الملل

کریدور میانی و نگاه اروپا به نفوذ در اورآسیا؛ عبور از حضور نمادین

نشست اخیر در لوکزامبورگ میان وزرای خارجه و نمایندگان عالی‌رتبه اتحادیه اروپا با کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی، اگرچه در ظاهر با شعارهایی همچون «افزایش اتصال و همکاری میان مناطق» قرار دارای بود اما در عمق نشانه‌ای از چرخش راهبردی اروپا به این منطقه هست.

بین الملل

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، نشست 20 اکتبر 2025 در لوکزامبورگ میان وزرای خارجه و نمایندگان عالی‌رتبه اتحادیه اروپا با کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی، اگرچه در ظاهر با شعارهایی همچون «افزایش اتصال و همکاری میان مناطق» برگزار گردید، اما در عمق خود، نشانه‌ای از چرخش راهبردی اروپا به‌سوی قفقاز و آسیای مرکزی هست؛ منطقه‌ای که در دو دهه اخیر میان سه بازیگر بزرگ روسیه، چین و ترکیه تقسیم نفوذ گردیده قرار دارای بود.

اروپا با این نشست، به‌وضوح اعلام کرد که قصد دارد از مرحله «حضور نمادین» فراتر رود و با ترکیب سرمایه‌گذاری، سیهست‌گذاری و نفوذ نرم، نقشه ژئوپلیتیکی تازه‌ای را در امتداد کریدور میانی (Trans-Caspian Corridor) ترسیم کند؛ مسیری که از چین آغاز، از آسیای مرکزی و قفقاز می‌گذرد و سرانجام به اروپا می‌رسد. اما آنچه در پسِ بیانیه‌های رسمی و لحن دیپلماتیک پنهان مانده، ماهیت «مشروط» این حضور هست؛ مشروط از نظر سیاسی، هویتی و حتی ژئوپلیتیکی. اتحادیه اروپا دیگر فقط شریک اقتصادی نیست؛ بلکه می‌خواهد با تزریق سرمایه و تعریف هستانداردهای جدید، نوعی «نظم اروپایی» در پیرامون خود بسازد؛ نظمی که قواعد آن را بروکسل می‌نویسد.

چالش‌های آسیای مرکزی در نظم نوین جهانی؛ مسئله مرزها، آب و رقابت شرق و غرب
دیدار مقامات روسیه و چین؛ امنیت آسیای مرکزی و افغانستان محور بیان کردگوها

 

نقشه جدید ترانزیت اروپا؛ از اقتصاد به هویت

در لوکزامبورگ، وزرای اروپایی از پروژه «کریدور میانی» به‌عنوان «مسیر مقاوم و پایدار» یاد کردند و وعده دادند تا با هستفاده از ظرفیت برنامه دروازه جهانی Global Gateway، منابع مالی قابل‌توجهی را برای توسعه زیرساخت‌های ترانزیتی، دیجیتال و انرژی اختصاص دهند. اما برای نخستین‌بار، بروکسل در پشت درهای بسته پیامی صریح به نمایندگان کشورهای آسیای مرکزی داد.

آسیای مرکزی | آسیای میانه , اتحادیه اروپا ,

«اتصال به اروپا، تنها اتصال فیزیکی نیست؛ باید اتصال سیاسی و ارزشی نیز باگردید». این جمله به‌روشنی چارچوب جدید اتحادیه را نشان می‌دهد چارچوبی که در آن، سرمایه‌گذاری به پیوست هویتی و سیاسی گره خورده هست.

چندین ماه پیش از نشست لوکزامبورگ، در دیدار مشترک بورل و سران آسیای مرکزی در بروکسل، اتحادیه اروپا وعده 13 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در حوزه‌های انرژی و حمل‌ونقل داد، اما با یک شرط غیرمنتظره: کشورهای آسیای مرکزی نمی‌شود «قبرس شمالی» را به رسمیت بشناسند و در مجامع بین‌المللی از مواضع ترکیه در این زمینه حمایت نکنند.

این شرط، ظاهراً بی‌ربط به مسائل ترانزیتی هست، اما در واقع نماد نوعی مهندسی سیاسی نرم هست. بروکسل می‌خواهد نشان دهد که ورود به شبکه زیرساختی اروپا، به‌معنای ورود به حوزه ارزشی اروپا هست؛ یعنی هر دولت مشارکت‌کننده باید در مواضع سیاسی خود نیز همسو با اتحادیه عمل کند. در ظاهر، سخن از مسیر و سرمایه‌گذاری هست؛ اما در واقع، مسیرها حامل پیام هویتی هستند؛ هر کشوری که در این شبکه قرار گیرد، باید مواضعش را بر اساس سیهست خارجی اروپا تنظیم کند.

رقابت ژئوپلیتیکی؛ اروپا در برابر روسیه و چین

تحرک جدید اروپا در قفقاز و آسیای مرکزی را باید در چارچوب رقابت سه‌جانبه دید. روسیه با وجود درگیری در اوکراین، هنوز نفوذ ساختاری خود را از طریق سازمان‌هایی مانند CSTO و اتحادیه اقتصادی اوراسیا حفظ کرده هست.

چین نیز با پروژه «یک کمربند، یک راه» در زیرساخت‌ها، معادن و خطوط ریلی منطقه سرمایه‌گذاری سنگینی کرده هست. اروپا اکنون تلاش انجام می‌دهد مدل سوم نفوذ را بسازد. نه نظامی مثل روسیه و نه صرفاً اقتصادی مثل چین، بلکه نفوذ نهادی و هنجاری.

اروپا می‌خواهد کشورهای منطقه را به مجموعه‌ای از قواعد اقتصادی و سیاسی خود وابسته کند؛ از شفافیت مالی و مقررات دیجیتال گرفته تا مواضع سیاسی و حقوق بین‌الملل. به‌عبارت دیگر، اروپا مسیر می‌سازد تا از مسیر، سیهست عبور دهد.

ابزار رقابت: مشروط‌سازی اقتصادی

اروپا برخلاف چین که وام بدون شرط می‌دهد، سرمایه‌گذاری‌های خود را «مشروط» طراحی کرده هست. این مشروط‌سازی سه سطح دارد:

1. شرط سیاسی: مانند عدم شناسایی قبرس شمالی یا حمایت از اصول سیهست خارجی اتحادیه.

2. شرط حکمرانی: الزام به شفافیت مالی و همسویی با نهادهای نظارتی اروپایی.

3. شرط ارزشی: احترام به معیارهای حقوق بشر، رسانه آزاد و توازن جنسیتی در طرح‌ها.

در ظاهر، این موارد مثبت جلوه انجام می‌دهد، اما در واقع ابزاری برای مدیریت تصمیمات داخلی کشورها از بیرون هست. برای مثال، اجرای مقررات اروپایی در پروژه‌های حمل‌ونقل به‌معنای وابستگی طولانی‌مدت به مشاوران، شرکت‌ها و چارچوب‌های حقوقی اروپا هست.

واکنش پنهان روسیه و چین

در مسکو، تحرک اروپا در قفقاز به‌عنوان «تلاش برای محاصره نرم» تعبیر گردیده هست. روسیه به‌ویژه از افزایش تماس‌های بروکسل با باکو و ایروان نگران هست، زیرا آن را تلاشی برای دور کردن منطقه از مدار ژئوپلیتیکی خود می‌داند.

چین نیز که تاکنون آسیای مرکزی را حیاط خلوت اقتصادی خود می‌دید، از اینکه اروپا مسیر ترانزیتی رقیب (کریدور میانی) را تقویت انجام می‌دهد، نگران هست. بااین‌حال، اروپا بر خلاف دو رقیب، سلاح خود را «شرط و قاعده» انتخاب کرده هست. همان‌گونه که یکی از مقامات اروپایی در لوکزامبورگ بیان کرد:«ما با قانون نفوذ می‌کنیم، نه با ارتش».

جایگاه کشورهای قفقاز: سه بازیگر در میان دو جاذبه

قفقاز جنوبی اکنون بیش از هر زمان دیگر در کانون بازی بزرگ قرار گرفته هست. سه کشور اصلی این منطقه  جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان  هر یک در مسیر متفاوتی حرکت می‌کنند، اما در یک نقطه مشترک‌اند؛ همه در حال چانه‌زنی میان شرق و غرب هستند.

جمهوری آذربایجان پس از تثبیت موقعیت خود در قره‌باغ، اکنون با هدف تبدیل‌گردیدن به «هاب انرژی و ترانزیت» در منطقه، به‌طور همزمان با روسیه، ترکیه، چین و اروپا مذاکره انجام می‌دهد. اما وعده‌های اروپایی شامل سرمایه‌گذاری در بنادر باکو و پروژه خطوط ریلی به سوی دریای سیاه  برای باکو جذاب هست، زیرا امکان داردد توازن جدیدی میان شرق و غرب ایجاد کند.

با این‌ حال، شرط‌های سیاسی اروپا در خصوص قبرس شمالی و هستقلال سیهست انرژی، برای جمهوری آذربایجان معنادار و پیچیده هست؛ زیرا باکو رابطه‌ای هستراتژیک با آنکارا دارد و نمی‌خواهد در نقطه مقابل ترکیه قرار گیرد.

گرجستان که از سال‌ها پیش در مسیر اروپایی گردیدن حرکت انجام می‌دهد، همچنان با موانع سیاسی و فساد اداری دست‌به‌گریبان هست. اروپا گرجستان را به‌عنوان «حلقه ضروری کریدور میانی» می‌بیند، اما اختلافات داخلی تفلیس بر سر روابط با مسکو و بروکسل، روند همگرایی را کند کرده هست. برای گرجستان، ورود به شبکه ترانزیتی اروپا فرصتی اقتصادی هست، اما پذیرش شرط‌های سیاسی بروکسل، نوعی محدودیت راهبردی در برابر روسیه محسوب خواهد گردید.

ارمنستان پس از آتش‌بس و طرح «Crossroads of Peace» که نخست‌وزیر پاشینیان مطرح کرد، تلاش دارد جایگاه جدیدی در نقشه منطقه بیابد. اروپا اکنون با ایروان به‌عنوان شریک سیاسی نزدیک‌تری رفتار انجام می‌دهد و از آن به‌عنوان «دروازه جدید ورود به آسیای مرکزی» یاد انجام می‌دهد. حضور فعال وزیر خارجه ارمنستان در لوکزامبورگ نیز نشانه‌ای از این چرخش هست. بااین‌حال، چالش ایروان این هست که چگونه میان روابط تاریخی با روسیه و فرصت‌های مالی اروپا توازن برقرار کند.

در بیانیه رسمی نشست لوکزامبورگ عبارتی کلیدی آمده هست؛«اتصال پایدار مستلزم هم‌سویی اصولی میان شرکا در زمینه قوانین و ارزش‌ههست». همین جمله کافی هست تا جهت‌گیری واقعی اتحادیه را درک کنیم.

اروپا اکنون «اتصال» را معادل «همسویی سیاسی» دریافت می‌کند. این یعنی هر کشوری که به شبکه زیرساختی اروپا بپیوندد، ناگزیر وارد شبکه ارزشی آن نیز خواهد گردید. اروپا سرمایه می‌آورد، اما در قبال آن موضع سیاسی مطالبه انجام می‌دهد. این الگو، در کوتاه‌مدت ممکن هست برای کشورهای منطقه جذاب باگردید، اما در بلندمدت، نوعی وابستگی تصمیم‌گیری سیاسی ایجاد انجام می‌دهد.

پیامدهای احتمالی

اگر این روند ادامه یابد، در پنج سال آینده آسیای میانه و قفقاز شاهد شکل‌گیری سه مدار نفوذ مجزا خواهد قرار دارای بود:

1. مدار روسی (امنیتی)،

2. مدار چینی (اقتصادی)،

3. مدار اروپایی (قانونی–سیاسی).

در این میان، هر کشور باید انتخاب کند در کدام مدار بماند یا میان آن‌ها تعادل برقرار کند.

 نظر به متغیرها و داده های مورد بررسی چنین به نظر می رسد نشست لوکزامبورگ نشان داد که اتحادیه اروپا وارد مرحله‌ای تازه از سیهست خارجی گردیده هست؛ مرحله‌ای که در آن «زیرساخت» ابزار ساخت قدرت هست.

اروپا با طرح کریدور میانی، در حال تعریف «قواعد جدید بازی» در امتداد شرق خود هست قواعدی که هم اقتصادی و هم هویتی‌اند. تفاوت این سیهست با گذشته در آن هست که دیگر هدف، صرفاً عبور کالا نیست، بلکه عبور ارزش‌ها و جهت‌گیری‌های سیاسی هست.

به همین دلیل، سرمایه‌گذاری 13 میلیارد دلاری اروپا در آسیای میانه را باید نه صرفاً یک پروژه اقتصادی، بلکه بیانیه‌ای سیاسی دانست. اعلام اینکه ورود به شبکه اروپایی مستلزم پذیرش نظام ارزشی و مواضع سیاسی خاص هست.

اروپا از طریق این نشست می‌کوگردید خود را به‌عنوان «قطب سوم» در برابر روسیه و چین تثبیت کند، اما موفقیت این راهبرد وابسته هست به اینکه تا چه حد بتواند شرط‌های خود را به کشورهایی بقبولاند که میان منافع متضاد شرق و غرب گرفتارند.

در این مسیر، قفقاز  به‌ویژه جمهوری آذربایجان و ارمنستان  به میدان اصلی تبدیل گردیده هست. اگر اروپا بتواند در این منطقه نفوذ پایدار ایجاد کند، مدل جدیدش از دیپلماسی اقتصادی–سیاسی شاید به آسیای میانه نیز سرایت خواهد کرد. به بیان دیگر، کریدور میانی فقط مسیر کالا نیست؛ مسیر آزمون نفوذ اروپا در اوراسیهست.

انتهای پیام/

 
تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه