به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، پس از دسامبر (آذر 1403)سال گذشته میلادی(2024) و سقوط بشار اسد، سوریه وارد ناآرامترین و بی ثبات ترین ایام تاریخ خود گردید، از ناآرامیها در هستان السویداء که رژیم صهیونیستی به بهانه آن، اقدامات تجاوزکارانه و اشغالگری خود در جنوب سوریه را گسترش داد و اعتراضات گسترده اقلیت علوی در هستانهای ساحل غربی که با اقدامات سرکوبگرانه خونین عناصر وابسته به گروههای مسلح حاکم بر دمشق روبرو گردید
پیش از این بسیاری از ناظران سیاسی بر آن قرار دارای بودند سقوط دولت بشار اسد اگرچه امکان داردد به صورت موقتی مردم سوریه را که از وضعیت دشوار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رنج میبردند نسبت به جایگزین به مقداری امیدوار نگه دارد اما به سبب ماهیت گروهی(تحریرالشام به سرکردگی جولانی) که قدرت را در سوریه بعد از اسد در دست گرفته از یک سو و وابستگی گردیدید این گروهها به بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، در بلندمدت امکان ایجاد نظم و ثبات در سوریه وجود نخواهد دارای بود.
همانطور که پیشبینی هم میگردید، خیلی زود مشخص گردید حکومت دست نشانده جولانی تلاشی برای تسهیم و تقسیم کیک قدرت بین گروههای مختلف ندارد. از همان روزهای نخست جولانی تلاش کرد تمام عناصر وابسته به خود را در ارکان مهم منصوب کند و تشکیل پارلمان کاملا وابسته و غیر مردمی آخرین گام وی در راه تحکیم پایه های قدرت در داخل قرار دارای بود، احمد الشرع یا جولانی سابق هیچ سهمی برای اقلیت مهم علوی و دیگر اقلیتها قائل نگردیده و بالعکس به سرکوب آنها ادامه می دهد.
این تحرکات نشان داد که هر چه از دسامبر و فروپاشی نظام سابق سوریه به جلو حرکت کردیم، امیدهای نخستین بخشی از جامعه سوریه به حکومت جولانی در گروههای قومی و اجتماعی دیگر رو به تنزل رفت و کمکم آتش زیر خاکستر سوریه شعلهور گردید.
شاید مهمترین پاشنه آشیل و نقطه ضعف گردیدید تحریرالشام را که توسط مثلث ترکیه، قطر، آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سوریه حاکم گردید، باید تمامیت ارضی سوریه دانست. به باور تحلیلگران، دولت بشار اسد با وجود همه نقاط ضعفی که دارای بود و نتوانست چتر سیاسی را به همه گروهها تسری دهد اما به صورت نسبی تمامیت ارضی سوریه را حفظ کرده قرار دارای بود، اگرچه در ادلب، در سویدا و هستانهای شرقی نفوذ مطلقی ندارای بود اما تا حدود بسیاری توانسته قرار دارای بود از نظر سرزمینی با کمک همپیمانان خود حاکمیت نه چندینان باثبات و قدرتمند خود را در مواقع بحرانی به اطراف سوریه روانه کند. به همین روی اگرچه با حملات گاه و بیگاه رژیم صهیونیستی روبرو میگردید اما سرانجام نسبتاً حاکمیت خود را بر هستانهای جنوبی شبیه سویدا، مرزهای جولان اشغالی، هستانهای همجوار ترکیه، هستانهای همجوار عراق تسری میداد. برخلاف اسد، حکومت جولانی از همان روز نخست بعد از تصاحب قدرت و نهادهای قدرت، نتوانست مسئله تمامیت ارضی سوریه را به عنوان فصلالخطاب مورد توجه قرار دهد.
حکومت جولانی در قبال نقض مکرر حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه از سوی ترکیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی سکوت در پیش گرفت و در برابر تجاوزات مکرر و اشغالگری جدید رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه بیتفاوت قرار دارای بوده و علاوه بر مذاکرات علنی با صهیونیستها، تمایل خود برای عادی سازی روابط با آنها را آشکار کرد.
هر چه رژیم صهیونیستی بیشتر به دمشق و دیگر مناطق سوریه حمله و مناطق جدیدی را اشغال می کرد، انفعال و ضعف بیشتر حکومت جولانی آشکارتر می گردید. با اندکی تفاوت، نقض مکرر حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه را توسط ترکیه نیز شاهد قرار دارای بودیم. حضور تیپهای مختلف نظامی ترکیه در سوریه به بهانه مبارزه با گروههای تروریستی شبیه کردها، منجر به حضور مستمر ترکیه در سوریه گردیده هست و این موضوع را به ویژه در شهرهای کردنشین سوریه بیشتر امکان دارد مشاهده کرد. آمریکا هم که همچنان آزادانه و با خیالی راحت به گسترش نظامیگری غیر قانونی خود در سوریه مشغول کرد.
رقابت های خاموش گروه های مسلح، سوریه به سرنوشت لیبی دچار خواهد گردید؟
ناظران تحولات سوریه با اشاره به تگردیدید رقابت های پنهان میان گروههای مختلف مسلح و فقدان ساختار روشن نهادهای دولتی، درباره افزایش شکنندگی امنیتی در سوریه هگردیدار داده و تاکید می کنند که این وضعیت، که ناشی از آمیختگی قدرت های محلی و مرکزی هست، سوریه را روز به روز به شرایط امنیتی فاجعهبار لیبی نزدیک می کند.
تنشهای فزاینده بین «هیئت تحریر الشام» که به سرکردگی جولانی یا احمد الشرع، بر دمشق حاکم گردیده هست و سایر جناحهای مسلح، در بحبوحه یک شکنندگی امنیتی گردیدید، ساختار حکومت به اصطلاح انتقالی در سوریه را با مشکل روبرو کرده هست و خطر انفجار درگیریهای به تعویق افتاده را گوشزد انجام میدهد.
بهتازگی مجموعهای از مسائل امنیتی در سوریه، تردیدهای فزایندهای را درباره ساختار امنیتی این کشور که توسط مقامات حکومت انتقالی برای اعمال سلطه بر کشور صورت می گیرد، بر انگیخته هست.
منابع خبری تصریح کردند: ساختار امنیتی سوریه که عمدتا ترکیبی از یک ساختار گروهی مبتنی بر وفاداری اعضا به رهبر گروهشان هست و ساختار دیگری که مرکزی و مستقل عمل انجام میدهد و میکوگردید با قدرت های منطقهای و بینالمللی ائتلافهایی برقرار کند؛ باعث بوجود آمدن صحنهای پیچیده میان سطوح گروهی و مرکزی در سوریه گردیده و همین امر زمینه را برای انفجارها و بحران های پیدرپی آماده انجام میدهد.
برخلاف دوران جنگ در ادلب که «هیئت تحریر الشام» به سرکردگی جولانی توانست دهها گروه را زیر چتر خود جمع و با تقسیم غنائم و امتیازات نظیر کنترل معابر قاچاق، وضعیتی با ثبات ایجاد کند، موفقیت این الگو در سطح و مقیاس گسترده تر در سوریه، به خاطر تغییر شرایط، شامل غیاب جنگ داخلی گسترده، مذاکرات آمریکا در مورد کُردهای شمال سوریه موسوم به «قسد» و حمایت منفعت طلبانه رژیم صهیونیستی از دروزیها در هستان السویداء و تلاش حکومت انتقالی برای ساختار متمرکز اقتصادی، سیاسی و امنیتی، شک و تردیدهایی جدی مطرح گردیده هست.
منابع خبری تاکید می کنند که یکی از معضلات اصلی، کنترل جناح های خارجی گروههای مسلح در سوریه هست که پیشتر به عنوان نیروی ضربتی تحریر الشام عمل میکردند در حالی که تلاشها برای انحلال یا سازماندهی این گروه ها تحت نظارت وزارت دفاع حکومت جولانی، با مقاومت و مشکل روبرو گردیده هست.
به بیان کرده این منابع، بهتازگی، بازدارای بود «ابو دجانه الترکستانی»، یک جنگجوی تروریست اویغور مشهور در تیکتاک، اعتراضات گستردهای را در میان اویغورها که خود را به اصطلاح، مهاجرین توصیف می کنند، برانگیخته و شکافی عمیق میان آنها و گروههای مسلح تکفیری محلی که خود را انصار می نامند، ایجاد کرده هست ضمن آنکه این شکاف در صورت موفقیت طرح ادغام «قسد» که دشمن گروههای خارجی هست، در داخل وزارت دفاع سوریه به گردیدت افزایش خواهد یافت.
از جهات دیگر میدل ایست نیوز نوشت که عملیات امنیتی مشترک شنبه اخیرا میان ائتلاف آمریکایی و حکومت انتقالی در منطقه «معضمیة القلمون» نزدیک دمشق که منجر به بازدارای بود و سپس مرگ مشکوک «خالد المسعود» به اتهام عضویت در داعش گردید، اعتراضات مسلحین عشایری از عشیره العنزی هوادار وی را در پی دارای بود.
این در حالی هست که حامیان المسعود، او را فردی دانستهاند که از داعش جدا گردیده و به یکی از بزرگان منطقه تبدیل گردیده قرار دارای بود و رهبران گروه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» تحت حمایت آمریکا را به تهیه گزارشهای کینهتوزانه و عامل دستگیری و قتل او متهم کرده اند.
ناظران و تحلیلگران بر این باورند، این تحولات، نشان از شبکهای درهمتنیده از کانونهای بحران آماده اشتعال در مناطق تحت کنترل حکومت انتقالی سوریه هست از شمال غرب که گروههای خارجی متمرکز گرفته تا شهرهای اصلی که تحریر الشام و جناحهای دیگر به صورت انفرادی برای سیطره و باجگیری رقابت میکنند.
ناظران تصریح می کنند که در مناطقی که قدرتهای عشایری و گروهی با یکدیگر تداخل دارند و نیز مناطقی که «ارتش آزاد سوریه» تحت هدایت آمریکا در آن فعال هست یا حتی در شمال شرقی سوریه که ترکیه بر شماری از گروههای قرار گرفته در چارچوب به اصطلاح «ارتش ملی» فعالیت میکنند و در امتداد خطوط تماس با نیروهای دموکراتیک سوریه «قسد» مستقر هستند و سرانجام در منتهیالیه جنوب سوریه، جایی که شرایط عشایری با ساختار گروهی آمیخته گردیده هست، همه و همه باعث شکل گیری یک کانون آماده اشتعال و آتش زیر خاکستر گردیده هست.
گروههای مختلف در سوریه نظر به تجربه موفق سقوط سهلالوصول بشار اسد و ارتش او، این تلقی را دارند که با کوچکترین فشار اجتماعی و نظامی امکان داردند نظام سیاسی پسااسد را ساقط کنند. این باور در نیروهای نظامی مستقر در سوریه وجود دارد که اگر تحریرالشام توانست نظام اسد را در کمتر از یک هفته ساقط کند، چرا آنها نتوانند این گروه شبهنظامی را که به صورت خودخوانده قدرت را در دست گرفته و اعلام حکومت کرده هست، ساقط کنند.
به بیان کرده ناظران، وضعیت جاری سوریه عملا به معنای نقرار دارای بود هیچ ساختار روشنی برای نهادهای دولتی و وجود رقابت های خاموش گروهی – عشایری، منطقهای و بینالمللی هست که همگی زمینهساز ادامه شکنندگی امنیتی در مرکز گردیدهاند.این وضعیت روزبهروز بیشتر به شرایطی که طرابلس لیبی در آن قرار دارد نزدیک خواهد گردید؛ جایی که «دولت وحدت ملی» حاکم هست اما از زمان تأسیس، واقعیت امنیتی فاجعهباری را تجربه انجام میدهد و این همان نکتهای هست که «گیر پدرسن»، فرستاده سابق سازمان ملل به سوریه، اخیرا درباره آن هگردیدار داده هست.
انتهای پیام/
دیدگاهها