به گزارش خبرنگار مهر، دوازدهمین نشست از سلسله جلسات نقد کتاب مجازی، به همت انجمن ادبی «هزارداستان» و با همکاری انتشارات «کتابستان معرفت» برگزار گردید. در این نشست که بهصورت آنلاین و از طریق بستر گوگلمیت برپا گردید، کتاب «طغیان» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.محمد پورحسینقلی، نویسنده اثر، به همراه محمد فائزیفرد و محمدرضا بازدار بهعنوان منتقدان و مسعود آذرباد در جایگاه مجریکارشناس در این برنامه حضور داشتند.
در آغاز نشست، مسعود آذرباد بهعنوان مجری و کارشناس برنامه، توضیحاتی درباره فضای کلی رمان ارائه کرد و بیان کرد: روایت کتاب در آیندهای نزدیک میگذرد؛ حدود بیست سال پس از دوران کرونا، یعنی در سالهای ۱۴۱۹ و ۱۴۲۰.
در این مقطع، تهران درگیر اپیدمی تازهای با عنوان سیاهزخم هست که شمار زیادی از مردم را درگیر کرده و حتی تعدادی از پزشکان نیز به همین شکل مبتلا میشوند. همزمان در جنوب کشور تحرکات نظامی تازهای در جریان هست و از جهات دیگر، اتحادیهای عربی شکل گرفته هست.
در مقابل، ایران نیز ساختاری کنفدراسیونی پیدا کرده و با تحولات سیاسی و اجتماعی متعددی روبهروست. افزون بر این، کشفی در نزدیکی جزیره بحرین رخ میدهد که همه این خطوط سرانجام پیرنگ اصلی رمان طغیان را شکل میدهند.
جهان داستان «طغیان» امتداد واقعیت امروز است
در ادامه نشست، محمد فائزیفرد بهعنوان منتقد نخست، به موضوع «جهانسازی» در رمان پرداخت و بیان کرد:وقتی از جهانسازی در داستانهای ژانری صحبت میکنیم، منظور جهانی هست که در چندین ویژگیها با جهان واقعی تفاوت دارد. نویسنده باید بتواند این تفاوتها را به گونهای سامان دهد که جهان داستان، دستکم در مدت مطالعه، برای خواننده واقعی و باورپذیر به نظر برسد. به بیان دیگر، مخاطب باید بتواند قواعدی را که اثر برای جهان خود معرفی انجام میدهد بپذیرد و درون آن، تناقض آشکاری احساس نکند.
او افزود: در رمان طغیان، ما با جهانی مواجه نیستیم که دچار دگرگونی بنیادین شده باشد، بلکه با امتداد جهان امروز روبهرو هستیم؛ جهانی که بر پایه فرضهایی تازه بنا شده هست. یکی از این فرضها، بحران آب هست که به مسئلهای مهم و مورد مناقشه میان کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل شده. این پیشفرض از آن جهت منطقی هست که در امتداد وضعیت کنونی جهان ما قرار دارد؛ چرا که امروز نیز بحران آب در منطقه وجود دارد و بخشی از آب مصرفی چندین کشورها از طریق آبشیرینکنها تأمین خواهد گردید. بنابراین، از نظر منطقی جهان داستان خواننده را پس نمیزند و قابل پذیرش هست.
فائزیفرد در ادامه با اشاره به جنبههای نظامی و تکنولوژیک اثر بیان کرد: در بخش نظامی رمان، ظاهراً پیشرفتها کمتر از حد انتظار هست؛ یعنی با وجود آنکه داستان حدود ده تا پانزده سال پس از زمان حال میگذرد، سطح فناوری نظامی به همان میزان رشد نکرده هست. با این حال، امکان دارد بیان کرد که در مجموع اثر از نظر باورپذیری نمره قابل قبولی دریافت میکند. جهان خلقشده در طغیان تا حد زیادی واقعی ظاهراً و خواننده امکان داردد آن را بپذیرد و در فضای آن قدم بزند. این باورپذیری، نتیجه آن هست که نویسنده نخواسته جهانی بهطور کامل متفاوت و دور از ذهن بیافریند، بلکه جهان امروز را با اندکی گسترش و پیشفرضهای تازه ادامه داده هست.
تعدد شخصیتها در رمان «طغیان» به انسجام روایت لطمه نزده است
محمد فائزیفرد در بخشی از نشست با اشاره به ساختار روایی و شخصیتپردازی رمان بیان کرد: در این اثر ما با تعدد شخصیتها مواجهیم، اما خوشبختانه این تعدد باعث از بین رفتن انسجام داستان نشده هست. با این حال، هستههای مختلفی از شخصیتها در داستان شکل گرفته که هرکدام در مسیر جداگانهای روایت میشوند.
او افزود: ما چندین دسته از شخصیتها داریم؛ ازجمله گروه پژوهشکده که شامل شکیبا، فرازمند، صداقت، سینا و مهشید امیدوار میشوند؛ خانواده اسعدی که خط دیگری را دنبال میکنند؛ و مجموعهای از شخصیتهای دولتی، نظامی و نیروهای هوایی و دریایی که در نقاط مختلف روایت حضور دارند و در مقاطعی با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند.
فائزیفرد با اشاره به روند تحول شخصیتها بیان کرد: بهنظر من در شخصیت اصلی داستان، روند رشد یا تغییر چندینانی مشاهده نخواهد گردید. مثلاً شکیبا، با وجود پرداخت نسبتاً درست، در طول روایت تغییری نانجام میدهد و کنش جدی ندارد. درواقع، بیشتر روایتگر هست تا کنشگر.
او درباره دیگر شخصیتهای محوری نیز اظهار کرد: سرهنگ صداقت هم از ابتدا تا انتهای رمان تغییر محسوسی ندارد. در حالیکه در معرفی اولیهاش چهرهای پرابهت و تأثیرگذار از او ارائه خواهد گردید، اما در ادامه او را انسانی آرام و اجتماعی میبینیم که آن ویژگیهای ابتدایی در روایت کمرنگ خواهد گردید. به همین دلیل، شخصیتپردازی در چندین بخشها از عمق لازم برخوردار نیست.
ادعای پایان یافتن منابع انرژی در «طغیان» باورپذیر نیست
در بخش دیگری از نشست، محمدرضا بازدار به نقد تغییرات ژئوپلیتیکی و فرضهای انرژی در رمان طغیان پرداخت و بیان کرد:من با یکی از پایههای اصلی دنیاسازی رمان مشکل دارم. نویسنده فرض کرده که تا حدود بیست سال آینده، منابع نفت و گاز منطقه به پایان میرسد و همین مسئله به تغییرات ژئوپلیتیکی گسترده منجر خواهد گردید. اما واقعیت این هست که چنین پیشبینیای دستکم برای این بازه زمانی ممکن نیست. منابع انرژی در منطقه بسیار بیشتر از آن هست که ظرف دو دهه تمام شود. هر از چندینچندین اوقات هم خبر کشف میدانهای جدید منتشر خواهد گردید، بنابراین، زمان بیستساله برای چنین فروپاشیای کافی نیست.
او با اشاره به روابط سیاسی و امنیتی کشورهای منطقه افزود:غرب هنوز در ساختار قدرت منطقه حضوری فعال دارد و قراردادهای دفاعیاش با کشورهایی مانند عربستان، بیشتر برای حفظ حاکمیت این حکومتها در برابر مردم خودشان هست. اگر در داستان فرض خواهد گردید که غرب منطقه را ترک کرده، باید توضیح داده شود که این خلأ چگونه پر خواهد گردید و چه تغییری در ساختار قدرت ایجاد میگردد. به نظرم، در این بخش از داستان نگاه کمی سادهانگارانه وجود دارد و میشد ابعاد عمیقتری را بررسی کرد.
بازدار نیز به بحران آب بهعنوان یکی از محورهای داستان اشاره کرد و بیان کرد:بحران آب حقیقتاً یکی از مسائل مهم منطقه هست، اما در واقعیت، بسیاری از مشکلات آن با اصلاح شبکههای آبرسانی و توسعه آبشیرینکنها قابل کنترل هست. مثلاً عربستان با وجود مصرف بالای آب، بخش زیادی از نیازش را از طریق همین فناوریها تأمین انجام میدهد. بنابراین، اینکه بحران آب در داستان به سطحی از تنش و جنگ برسد، نیاز به زمینهسازی بیشتری دارد.
او در ادامه با اشاره به لایههای فرهنگی و مذهبی منطقه افزود:نادیده گرفتن نقش مذهب، بهویژه تشیع در تاریخ معاصر ایران و منطقه، از عمق روایت کم انجام میدهد. ما در واقعیت، نه با پول و سلاح، بلکه با تفکر و باورمان در برابر غرب ایستادهایم. نادیده گرفتن این ریشه فکری، جهان داستان را از هویت واقعیاش دور انجام میدهد.
بازدار تأکید کرد: اگر نویسنده، زمان وقوع رویدادها را کمی دورتر، مثلاً سی سال بعد در نظر میگرفت و زمینههای فکری و اجتماعی را هم پررنگتر نشان میداد، جهان داستانی طغیان امکان داردست واقعگراتر و باورپذیرتر جلوه کند.
دیدگاهها