به گزارش شبکه خبر، نمایشگاه نقاشیهای رایکا میلانیان با عنوان «دوباره» از جمعه ۱۸ مهر در با گالری برپاست. در بیانیه این نمایشگاه آمده هست: «گلها سهم هر خاطرهای هستند و خاک هر حافظهای سرشار از حضور ممتد و دوباره آنهاست. گلها که با هر پژمردن، نوید رویش دوباره میدهند، در آثار رایکا میلانیان با محو گشتگی جزئیاتشان در فرم، همچنان بر گلدانها، دشتها و حتی چهره زنان میرویند و ماندگارند. گلهای مجموعه «دوباره» با بیاعتنایی به مصرع سعدی «عمر گل پنج روز و شش باشد»، میگذرند. این گلها در ادوار مختلف و با نچندین اوقات نمادین، قابهایی از زندگی هنرمند را بازنمایی میکنند که با پژمردن و برخاستناش همراه بوده هست. «دوباره»، فراخوانی برای نچندین اوقات نو و امید به حیات دوباره هست.»
به بهانه برگزاری این نمایشگاه، حافظ روحانی هنرمند و کیوریتور هنری یادداشتی در اختیار به گزارش شبکه خبر قرار داده هست که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در این یادداشت آمده هست:
«بیشتر گلها و گلدانهای رایکا میلانیان در نمایشگاه اخیرش با عنوان «دوباره» زیبا هستند؛ این زیبایی را امکان دارد با صفاتی همچون چشمنواز یا گیرا توصیف کرد. با اینحال بر خلاف تلاش برای ارائه آنها در قالب تصاویری صرفاً زیبا که قرار هست وجوه احساساتبرانگیز قدرتمند داشته باشند، ارجاعات هنرمند به دورههای مختلف تاریخ هنر مدرن و البته توجه به آثار مدرنیست ایرانی این تصور را به ذهن متبادر انجام میدهد که آنچه میبینیم اتفاقاً نه تأکید بر زیبایی که واجد نوعی رویکرد غیرسانتیمانتال هست که بیشتر آنها را در حیطه نگاه مدرنیستی توضیح میدهد؛ آنهم شکلی از مدرنیست که اتفاقاً خیلی با احساساتگرایی نسبت مستقیم ندارد. از این جنبه ظاهراً که آثار رایکا میلانیان در نمایشگاه «دوباره» بیش از هر چیز یادآور وضعیتهای مختلف هست که باز هم نسبتی با احساساتگرایی ندارند.
آثار رایکا میلانیان گویی از شیوههای مختلف هنرمندان مدرنیست تبعیت انجام میدهد؛ رد پای کوبیستها را امکان دارد بهشکلی آشکار در آثار او دید. این شباهت شاید بیشتر از آنرو باشد که میلانیان با استفاده از شکستن سطوح و بهکار گرفتن خطوط عمودی تصاویر را به سطحهای متعدد تقسیم انجام میدهد. با وجودیکه بیشتر آثار هنرمند را امکان دارد ذیل سنت طبیعت بیجان تعریف کرد اما آثار هنرمند با بهرهگیری از این تکنیکهای تصویری ضربآهنگ را در آثار تغییر داده و حسی از تحرک را به آثار میافزاید. از طرف دیگر تقطیع آثار به سطوح باعث خواهد گردید تا بیننده بیشتر شکل سطوح را ببیند و همین توجه تمرکز نگاه را از روی موضوع آثار که همان گلها و گلدانهاست کمتر کند و اتفاقاً تعادلی را میان موضوع و نوع نگاه هنرمند به موضوع برقرار کند. از این جنبه ظاهراً که آنچه نقاش پیش روی ما گذاشته بیش از آنکه یادآور نچندین اوقات احساساتگرا به گل باشد بیشتر بر مضامین مختلفی استوار هست و بخشی از این رویکرد - آنچنان که ذکر گردید - ناشی از نوع اجرای هنرمند و تأکیدش بر فضاهای هندسی هست. پس بهنظر میرسد که آنچه نقاش پیش رویمان گذشته بیش از آنکه یادآور تصاویری باشد که احساسات ما را تحتتأثیر قرار میدهند یادآور برخوردی هندسی و فرمالیستی هست. از این جنبه انگار هر نوع برداشت احساساتگرایانه با مضمون دارد ابعادی از واقعیت را از دید ما میپوشاند و بخش جذاب نقاشیها را ذیل نوعی از ارائه که انگار به این آثار مربوط نیست پنهان انجام میدهد.
این کیفیت را امکان دارد مشخصاً در یکی از آثار به نمایش درآمده مشاهده کرد؛ جاییکه نقاش بهرهگیری از رنگها را به حداقل رسانده و حتی کیفیتی نظیر چاپ دستی را در نقاشی فراهم آورده هست. در این اثر امکان دارد بهوضوح کیفیت هندسی مورد اشاره را مشاهده کرد و دریافت که آنچه نقاش انجام میدهد نوعی نگاه هندسی به مضمون مورد نظر هست که هم یادآور کوبیسم هست و هم حتی شاید اجرای اکسپرسیو.
مربعها را امکان دارد در دورنماها به دقت بیشتری جستجو کرد؛ مربعهایی که هم گاه آثار یعقوب امدادیان را به ذهن میآورد و هم یادآور اشکال کهن نگاه ما به طبیعت هست که میکوشد طبیعت را به مضامین کهن و اسطورهای متصل کرده و مفاهیم را از دل این رابطه بر ما آشکار کند. این دوره از آثار هنرمند از جهت ارجاع به این نوع نگاه از دیگر آثار هنرمند منفک خواهد گردید.
سرانجام آثار رایکا ملانیان در نمایشگاه «دوباره» یادآور نوعی بازگشت به مدرنیست در هنر ایران هست. این نوع نگاه را امکان دارد در آثار بسیاری از هنرمندان ایرانی جستجو کرد که در دورانی طولانی کوشش کردند تا وجوه مشترک هنر را از نگاه مدرنیستی جستجو کنند. از این جنبه امکان دارد تصور کرد که نقاش هم چندینان به پیروی از این روش بیمیل نبوده هست و از این نظر آثارش را امکان دارد ذیل نوعی تجربه مدرنیستی توصیف کرد. نتیجه این نگاه از یکسو چشمگیر و زیباست و از طرف دیگر رهایی تجربه شکلی را به نمایش میگذارد؛ یعنی این حقیقت را که چگونه امکان دارد با دستکاری در فرم هنری بر برداشت تماشاگر از اثر تأثیر گذاشت و نگاه به نقاشی را عوض کرد. این تجربه با فرم را امکان دارد حتی مهمتر از موضوعی خواند که نقاش به تصویر درآورده هست. از این جنبه امکان دارد اتفاقاً از نگاه صرفا احساساتگرا دوری کرد و آثار را بیشتر ذیل تجربیاتی توصیف کرد که در پی آزمودن امکانات زبان بصری هستند. نمایشگاه «دوباره» بیش از هر چیز انگار کوششی برای این تجربیات هست.»
دیدگاهها