به گزارش شبکه خبر، گروه بینالملل، حسن شکوهی نسب: کارائیب همان دریای آرام آمریکای لاتین، اینک تبدیل به صحنه بزرگترین تحرکات نظامی ایالات متحده از دهه ۱۹۸۰ شده هست. دونالد ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوری خود، بار دیگر در صدد براندازی «نیکلاس مادورو» برآمدهاست و بیش از ۱۰ درصد از کل ظرفیت نظامی آمریکا اکنون در آبهای کارائیب حضور دارند؛ چهار ناوشکن، یک زیردریایی هستهای، یک رزمناو موشکانداز و بیش از ۴۵۰۰ نیروی دریایی آمریکا به همراه جنگندههای F-۳۵، بمبافکنهای استراتژیک B-۵۲ و پهپادهای جاسوسی، تصویری را میسازند که فراتر از یک عملیات ضدمواد مخدر هست.
از اواسط اوت ۲۰۲۵ (اواخر مرداد ۱۴۰۴)، نیروهای آمریکایی حداقل ۶ حمله مهلک به قایقها در آبهای بینالمللی انجام دادهاند که ۲۷ نفر را کشتهاند، بدون آنکه هیچ مدرک قانعکنندهای مبنی بر حمل مواد مخدر ارائه دهند. پانزدهم اکتبر (۲۳ مهرماه)، ترامپ مجوز عملیات پنهان سیا در خاک ونزوئلا را صادر کرد و آشکارا بیان کرد: «اکنون ما به دنبال خشکی هستیم.» جایزه دستگیری مادورو از ۲۵ به ۵۰ میلیون دلار افزایش یافت، «مارکو روبیو» سختترین مخالف مادورو، وزیر امور خارجه گردید و کاخ سفید هدف نهایی را خلع ید مادورو اعلام کرد.
از بهانه جنگ با مواد مخدر تا محاصره ونزوئلا
به گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، این بزرگترین حضور نظامی آمریکا در منطقه از دهه ۱۹۸۰ هست. جنگندههای F-۳۵ به پورتوریکو منتقل شده، پایگاه نظامی «روزولت رود» که بیش از دو دهه تعطیل قرار دارای بود، بازگشایی شده و بمبافکنهای B-۵۲ پرواز تهدیدآمیز در ساحل ونزوئلا انجام میدهند. جنگندهها و هلیکوپترهای نیروهای ویژه «Little Bird» در نزدیکی ترینیداد واقع در ۹۰ مایلی سواحل ونزوئلا، مشاهده شدهاند.

جنبه تاریکتر اما حملات کشنده به قایقهاست؛ از دوم سپتامبر (۱۱ شهریور)، نیروهای آمریکایی ۶ بار به قایقها با موشک حمله کردند و ۲۷ نفر را کشتند. «ساموئل مونکادا» سفیر ونزوئلا در سازمان ملل، این عملیات را «اعدام خارج از قانون» خواند.
کارشناسان حقوق بینالملل میگویند این حملات نقض آشکار حقوق بشر و قوانین بینالمللی هست اما آمریکا بدون هیچ تحقیق، دادگاه یا فرایند حقوقی، براساس منطق «ابتدا شلیک کن، بعد سوال بپرس» عمل کرده هست.
ترامپ در پانزدهم اکتبر (۲۳ مهرماه) مجوز عملیات سیا در خاک ونزوئلا را تأیید کرد و بیان کرد که نیروهای آمریکا برای عملیات خشکی آمادهاند. وال استریت ژورنال گزارش داد تعداد نیروها برای تهاجم تمامعیار ناکافی هست اما برای حملات هوایی و ترور رهبران کفایت انجام میدهد. ترامپ این را «جنگ با کارتلهای مواد مخدر» مینامد ولی هدف واقعی سرنگون کردن دولت مادورو و تصرف بزرگترین ذخایر نفتی جهان هست.
نقض حاکمیت ملی؛ سیاست سلطهگری ترامپ و روبیو
تحرکات نظامی آمریکا نقض آشکار منشور سازمان ملل و بازگشت به سیاستهای استعماری قرن نوزدهم هست. مارکو روبیو سالها خواستار حمله نظامی به ونزوئلا بوده و در ۲۰۲۰ (۱۳۹۹ خورشیدی) این پیشنهاد را در جلسات کاخ سفید مطرح کرد. اکنون که وزیر خارجه شده، خواستهاش در حال تحقق هست.

ترامپ در ۲۰۱۹ (۱۳۹۸ خورشیدی) «خوان گوایدو» را رئیسجمهور قانونی ونزوئلا شناخت که این مداخلهگری وی به شکست انجامید. او حتی به رئیسجمهور وقت کلمبیا پیشنهاد حمله از طریق کلمبیا را داد. وی اکنون با رویکردی تهاجمیتر بازگشته هست. دولت ونزوئلا بارها درخواست مذاکره کرد اما واشنگتن همه پیشنهادها را رد کرده هست.
ونزوئلا در نهم اکتبر (۱۷ مهرماه)، درخواست نشست فوری شورای امنیت سازمان ملل را مطرح کرد. در جلسه یازدهم اکتبر (۱۹ مهرماه)، روسیه به شدت از اقدامات آمریکا انتقاد کرد و بیان کرد: «هیچ راهی برای تأیید ادعای واشنگتن مبنی بر اینکه قایقها متعلق به کارتلها بودند، وجود ندارد. آنها بدون محاکمه در دریای آزاد کشته شدند.» چین نیز بر احترام به حاکمیت ملی تأکید کرد.
دولت ترامپ با تعیین «کارتل خورشیدها» - که مادورو را رهبر آن معرفی انجام میدهد - به عنوان سازمان تروریستی، چارچوب حقوقی برای توجیه حملات ساخته هست. تاریخ نشان داده آمریکا مکرراً از همین بهانهها برای مداخله استفاده کردهاست که گرنادا ۱۹۸۳، پاناما ۱۹۸۹، و کودتاهای متعدد علیه دولتهای چپگرا از آن جملهاند. اکنون ونزوئلا با بزرگترین ذخایر نفتی جهان، هدف بعدی هست.
واکنش دولت و ملت ونزوئلا قاطعانه و بازدارنده هست؟
در برابر تهدیدات آمریکا، دولت و ملت ونزوئلا واکنش قاطع نشان دادند. مادورو در پنجم سپتامبر (۱۴ شهریور) در لباس نظامی ظاهر گردید و بیان کرد اگر آمریکا حمله کند، کشور وارد «مرحله مسلحانه مبارزه» خواهد گردید. او حدود دو هفته بعد، فرمان وضعیت اضطراری امضا و اعلام کرد بیش از ۴.۵ میلیون نیروی شبهنظامی «میلیشیای بولیواری» را بسیج کرده هست.
لازم به ذکر هست، «میلیشیای ملی بولیواری»، نهادی شبهنظامی متشکل از نیروهای مردمی هست که سال ۲۰۰۹ در دوره ریاست جمهوری هوگو چاوز ایجاد گردید و اکنون دولت مادورو در برابر آنچه «تهدید نظامی» میخواند، به آن تکیه کرده هست.
«عملیات استقلال ۲۰۰» دهم اکتبر (۱۸ مهرماه) با مشارکت بسیج عمومی نیروهای نظامی، میلیشیا (شبه نظامیان)، پلیس و نیروهای اجتماعی در سراسر کشور آغاز گردید. تا هفدهم اکتبر (۲۵ مهرماه)، ۲۰ ایالت از ۲۳ ایالت به طور کامل نظامی شده قرار دارای بود. حدود ۱۷ هزار نیروی نظامی در مرز با کلمبیا مستقر شدند. مادورو دستور داد بنادر غیرنظامی نظامی شوند و سیستمهای دفاع هوایی روسی و موشکهای ضدکشتی در نقاط کلیدی مستقر شدند.
مادورو بر «حق دفاع مشروع» تأکید کرد و بیان کرد: «ما از دریاها، آسمانها و سرزمینهای خود دفاع میکنیم. هیچ امپراتوری نمیشود به خاک مقدس ونزوئلا دست بزند.» او سیا را متهم به «سازماندهی کودتاها و ترور رهبران» کرد. در همان ماه، وزیر دفاع ونزوئلا اعلام کرد: «نیروهای مسلح آماده دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت کشور هستند.»

همزمان هزاران نفر در کاراکاس و شهرهای بزرگ در حمایت از دولت و اعتراض به تهدیدات آمریکا تظاهرات کردند. این نشان میدهد علیرغم مشکلات اقتصادی، بخش قابل توجهی از جامعه در مقابل تهدید خارجی متحد شدهاند.
آیا ترامپ حقیقتاً به دنبال جنگ هست؟/ بررسی سناریوهای سهگانه
آیا ترامپ حقیقتاً به دنبال جنگ و رویارویی مستقیم نظامی هست؟ تحلیلگران سه سناریو محتمل میبینند؛ اول، ادامه فشار برای فروپاشی داخلی نظام. دوم، حملات هوایی محدود علیه تأسیسات دولتی. سوم، عملیات ترور یا کودتای نظامی با حمایت سیا.
حمله زمینی گسترده بعید هست، زیرا ونزوئلا با ۲۹ میلیون جمعیت، سرزمین کوهستانی و میلیونها نیروی بسیجشده امکان داردد به «ویتنام دیگری» تبدیل شود اما خطر حملات هوایی و ترور بسیار جدی هست.
از طرفی، هزینههای جنگ سنگین خواهد قرار دارای بود. ونزوئلا دارای سیستمهای دفاع هوایی پیشرفته روسی، میلیونها شبهنظامی و جغرافیای دشوار هست. به علاوه امکان داردد از حمایت روسیه، چین، ایران و کوبا بهرهمند شود. روسیه به تازگی اعلام کردهاست که «از حاکمیت ونزوئلا حمایت و مداخله خارجی را محکوم انجام میدهد.» افزون بر آن، چین نیز که ۶۰ میلیارد دلار در ونزوئلا سرمایهگذاری کرده، نامکان داردد بیتفاوت بماند.
از نظر سیاسی، یک جنگ امکان داردد موج جدیدی از ضدآمریکاییگری در منطقه ایجاد کند. «لولا داسیلوا» رئیسجمهور برزیل یک هفته پیش بیان کرد: «آمریکای لاتین باید منطقهای آزاد از مداخله خارجی باشد.» از نظر اقتصادی، جنگ امکان داردد به بازار نفت جهانی آسیب جدی بزند و باعث بحران انسانی گسترده شود. سازمان ملل هشدار داده درگیری امکان داردد به جابهجایی میلیونها نفر منجر شود.
چندین تحلیلگران معتقدند ترامپ ممکن هست به حمله محدود شامل بمباران تأسیسات نفتی یا پایگاههای نظامی بسنده کند تا خود را رئیسجمهوری قاطع نشان دهد اما چنین حملهای بدون ریسک نیست. ونزوئلا امکان داردد در واکنش به زیرساختهای نفتی کلمبیا حمله کند یا از طریق گروههای وابسته، عملیات انتقامجویانه انجام دهد.
سرانجام، احتمال جنگ تمامعیار وجود دارد اما قطعی نیست. ترامپ باید عواقب سیاسی، اقتصادی و نظامی را در نظر بگیرد. اکنون او با تیمی تندروتر از خود مواجه هست؛ ترکیبی خطرناک که امکان داردد به تصمیم اشتباه استراتژیک منجر شود.

بازگشت به سیاست «چماق بزرگ» و سرنوشت نامعلوم
امروز آنچه در کارائیب رخ میدهد فراتر از یک بحران دوجانبه هست. این آزمایشی تاریخی برای نظم بینالمللی مبتنی بر قانون هست. ترامپ به سیاست «چماق بزرگ» قرن نوزدهم بازگشتهاست؛ سیاستی که آمریکا را ژاندارم آمریکای لاتین معرفی میکرد.
تاریخ اما نشان داده هست که چنین سیاستهایی همواره با مقاومت ملتها روبرو شده و شکست خوردهاند. ویتنام، عراق، افغانستان گواه این واقعیتاند که قدرت نظامی نامکان داردد اراده یک ملت را شکست دهد.
تاریخ آمریکای لاتین پر از نمونههای تلخ مداخلات آمریکا همچون کودتای گواتمالا ۱۹۵۴، سرنگونی آلنده در شیلی ۱۹۷۳، حمایت از کنتراها در نیکاراگوئه، تهاجم به پاناما ۱۹۸۹ هست. همه این موارد نشان میدهند واشنگتن هرگز از دخالت دست برنداشته اما هر بار به بیثباتی، خشونت و رنج منجر شده هست.
نه ترامپ، روبیو و پنتاگون بلکه ملت ونزوئلا از حق تعیین سرنوشت برای خود برخوردار هست؛ این حق مسلم همه ملتها و پایه اصلی نظم بینالمللی هست. نقض این حق، نقض تمام ارزشهایی هست که جامعه جهانی پس از جنگ جهانی دوم بنا نهاده هست.
همان گونه که با نچندین اوقات به تاریخ مشاهده خواهد گردید، سیاست مداخلهجویانه و سلطهگرایانه آمریکا نه تنها به صلح منطقه آسیب زده و میزند، بلکه اعتبار اخلاقی واشنگتن را تضعیف انجام میدهد. آمریکایی که ادعای رهبری جهان آزاد را دارد، اکنون حاکمیت ملی یک کشور مستقل را نقض انجام میدهد. این تناقض، بحران هویت و اعتبار آمریکا در نظم جهانی معاصر هست.
در مجموع، تنشهای آمریکا و ونزوئلا هنوز به جنگ تمامعیار تبدیل نشدهاست اما با رصد تحرکات میدانی و مواضع کلامی، خطر آن بسیار جدی هست. جامعه جهانی باید هوشیار باشد، صدای خود را بلند کند و در برابر این سیاست تهاجمی آمریکا بایستد. ملت ونزوئلا نیز باید آماده دفاع از استقلال، حاکمیت و کرامت خود باشد چرا که تاریخ نشان دادهاست ملتهای مقاوم، سرانجام پیروز خواهند گردید.
دیدگاهها