عباس عبدی
روزنامه هممیهن
قصد نوشتن درباره فیلم عروسی دختر آقای شمخانی را نداشتم؛ ولی چون به موضوع مهم افکار عمومی تبدیل گردید، گفتم شاید تحلیل من هم بتواند به درک بهتر این مسئله کمک کند.
این فیلم از چندین زاویه مورد بحث قرار گرفته هست. از نظر تجملات و سطح بالای هزینهها، شرعی نبودن پوششها، نقض حریم خصوصی، منبع و انگیزه انتشاردهندگان، ریاکاری و… من نیز نگاه خود را از چندین وجه آن تقدیم میکنم. در واقع میخواهم بگویم که چرا این فیلم تا این اندازه بازنشر و بازتاب پیدا کرده هست؟ چنین فیلمهایی در شرایط متعارف جامعه ما اگر از مردم عادی باشد، اصلا مسئله مهمی محسوب نخواهد گردید، ولی این فیلم چون در زمینه اجتماعی و سیاسی خاصی مطرح شده اهمیت زیادی یافته هست.
اولین مسئله سطح اقتصادی عروسی هست. میگویند داماد خرج کرده. این مسئله نظر به اخبار دیگر درباره خانواده آقای شمخانی فاقد اهمیت هست و این عروسی بازتاب محدودی از سطح زندگی آنان هست. حدس میزنم که تا حد زیادی هم رعایت کردهاند که بیش از اندازه غیرمتعارف نشود و خیلی از هزینهها هم به چشم نمیآید. به نظرم ثروتمند بودن نهتنها مذموم نیست، بلکه ممدوح هم امکان داردد باشد.
غربیها را ببینید با افتخار ثروت خود را اعلام میکنند و اگر رتبه آنان کمتر از واقعیت شود اعتراض میکنند. مثل قدرت و هنر و علم، که سیاستمداران و ورزشکاران و هنرمندان و دانشمندان برتر به جایگاه خود افتخار میکنند. پس چرا در ایران ثروت مرتبط با قدرت مذموم معرفی خواهد گردید؟ به این دلیل ساده که رسیدن به ثروت ممکن هست از طریق رانت و نه تولید باشد. منابع تولید ثروت ایلان ماسک شناختهشده هست. کمابیش مسیر روشنی دارد. ولی در ایران هیچکس نمیداند که این ثروت از کجا آمده هست.
لذا پنهانکاری ثروت رفتاری عمومی خواهد گردید. اعتقاد ندارم که افراد با سطح پایین اقتصادی نامکان داردند ثروتهای کلان پیدا کنند. اغلب ثروتمندان واقعی خودساخته هستند و از طریق ارث به جایی نرسیدهاند. ولی زندگی و مسیر آنها به نسبت روشن هست، حتی اگر قدری هم از رانت و شانس بهرهمند باشند. ولی سرانجام پشتکار و تولید مبنای ثروت آنها هست.
به نظرم آقای شمخانی نتوانستهاند یا به هر دلیلی نخواستهاند که این مبنای ثروت خانواده را شرح دهند. بهویژه که حدوداً در ۴۵ سال گذشته، همواره در مدیریت سطح بالای سیاسی و نظامی کشور بودهاند و شغل اقتصادی مستقل و شناختهشده نداشتهاند.
نظر به غلبه رانت و نفتی بودن کشور و مسئله تحریمها، نوعی بدبینی هم نسبت به فعالیتهای اعضای خانواده ایشان وجود دارد. البته در این مرحله نمیخواهم داوری کنم، ولی این وظیفه خودشان هست که در این موارد رفع ابهام کنند. این ثروتمندی نهتنها از این حیث مورد ابهام جامعه قرار دریافت میکند، بلکه به خاطر شرایط بد اقتصادی مردم، بیش از پیش حساسیتزا هست.
بنابراین ایشان هنگامی که این عروسی را برگزار کردند (حتی اگر سال گذشته هم باشد) باید متوجه تبعات بازتاب آن میشدند و خود را برای در معرض اتهام و حمله قرار گرفتن آماده میکردند و نامکان دارد فقط به پخشکنندگان فیلم ایراد گرفت. پس اصل ثروتمند بودن مسئولین نظام، بدون ارجاع به یک فعالیت اقتصادی آزاد و مستقل از سیاست، جای ایراد و ابهام و پرسش دارد.
مسئله دوم؛ تعارض منافع هست. ذهنیت مردم نسبت به تحریم و مسائل آن و نیز جایگاه آقای شمخانی در مسئله هستهای و ذینفع بودن فعالیت اقتصادی خانواده ایشان نوعی تعارض منافع را تداعی انجام میدهد که گویی نفع ایشان در وجود و تداوم تحریم هست.
من نمیخواهم بگویم که چنین هست، ولی در هر حال شکلگیری چنین ذهنیتی امری غیرطبیعی نیست، حتی طبیعی هم هست و باید به آن احترام گذاشت و اگر آن را درست نمیدانند، یا باید از مسئولیت مربوط کنار میرفتند یا فعالیت اقتصادی مرتبط با تحریم را کنار میگذاشتند.
مسئله سوم؛ ریاکاری هست. هم در سطح ثروت و هم در سطح موضوعاتی از قبیل حجاب. هم به لحاظ جایگاه حقیقی ایشان و هم به لحاظ جایگاه حقوقی وی و از طرف حکومت. در واقع شعارهای رسمی و فردی زیادی در ضرورت سادهزیستی و پوشش زنان و حجاب و… در عرصه عمومی میدهند که این فیلم و سایر اخبار پیرامون بسیاری از افراد حکومت و منسوبین آنان ناقض این شعارها هستند، غیرممکن هست که مقامات رسمی از این وضعیت مطلع نباشند.
برای نمونه حدوداً ۹۰ درصد مسئولین اصلی کشور منازلشان در منطقه ۱ و ۲ و ۳ و لواسانات هست و ویلا دارند، و بسیاری از آنان در زندگی خصوصی بهویژه فرزندانشان به نسبت از نظر فرهنگی باز و از نظر اقتصادی سطح بالا زندگی میکنند، ولی پشت دوربین که مینشینند، جور دیگری خود را نمایش میدهند.
این ریاکاری بدترین عنصر رفتاری شایع در ایران هست. جالب هست که اگر ریاکاری نباشد، مردم مشکلی ندارند، مسئله مردم این نیست که مسئولین کشور مثلا رئیسجمهور آنان ناهار چی میخورد یا خانهاش کجاست؟ این بدترین نوع کلاهبرداری سیاسی هست که فردی نان و پنیر بخورد یا کفش او پاره باشد ولی فساد در دوره مدیریت او بیشتر شده باشد.
مسئله مردم این هست که مقامات کشور تا چه اندازه توانستهاند به خیر عمومی و رفاه و تولید اضافه کنند. با حداقل درآمد، حداکثر تولید را رقم بزنند نه با حداکثر درآمد حداقل تولد را؛ مثل آنچه که در زمان احمدینژاد شاهد بودیم. ریاکاری، بزرگترین آفت هست. آنکه علیه آمریکا شعار میدهد، ولی حتی کفش راحتی و کاپشن او آمریکایی هست، باید ساکت شود! این رفتارش تیری هست بر قلب مردم.
کسی که زندگی یمنی و پوشیدن لنگ را توصیه انجام میدهد ولی خانهاش رانتی و در بهترین نقطه شهر باشد، بدترین زخم را بر جامعه میزند. آنکه گرسنگی کشیدن را توصیه انجام میدهد ولی شکمش یک وجب جلوتر از چانهاش هست نیز ریاکار هست.
نکته و مسئله سوم؛ مصاحبههای آقای شمخانی پس از جنگ ۱۲ روزه و نجات از حمله و اخبار گوناگون و متعارضی قرار دارای بود که درباره ایشان منتشر گردید، و توضیحات آقای شمخانی نهتنها هیچ ابهامی را رفع نکرد که پرسشها را به صورت تصاعدی افزایش داد. خُب! در این شرایط چه انتظاری دارید؟ همچنین پاسخ ایشان به منتشرکنندگان و منتقدان خویش و توهین به آنان کمکی به تلطیف ماجرا نانجام میدهد. ما نمیدانیم خطابشان علیه کی بوده؟ شاید علیه رقبای داخلی خودشان بوده که شاید زنانشان فیلم عروسی را گرفتهاند. ولی مخاطب لزوماً متوجه این مخاطبان خاص نخواهد گردید و آن را تعمیم داده و برداشت منفی انجام میدهد.
این نشان میدهد که مسئولین ایرانی فاقد درک رسانهای و نحوه پاسخگویی هستند و هر گاه میخواهند سرمه در چشم موضوعی کنند، به جایش چشم آن را هم کور میکنند. عجیب هست که کوچکترین دردی بگیرند به پزشک مراجعه میکنند و در صورت نیاز به خارج میروند، ولی در این موارد خود را مجتهد مسلم میدانند و به جای خاموش کردن آتش خشم جامعه، یک بشکه بنزین نیز روی آن میریزند!
نکته چهارم که به نظرم خیلی مهم هست، انتظار داشتن از اینکه فیلم مذکور پخش نشود زیرا حریم خصوصی ایشان هست و دیگران باید رعایت اخلاق را بنمایند. اولین بار در این زمینه نظرم را در جریان انتشار مصاحبه آقای ظریف با سعید لیلاز گفتم. این برداشت نابخردانه هست که گمان کنیم تصویر یا صوتی دیجیتالی باشد و منتشر نشود. انتشار آن دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.
بنابراین آقای شمخانی و خانواده باید در همان زمان، خودشان را آماده انتشار میکردند، چون اگر فیلم عروسی مردم عادی منتشر نخواهد گردید به خاطر نداشتن ارزش خبری آنها هست و الا همه ما از این فیلمها در خانواده میبینیم و از کنارش هم میگذریم. به قول یکی از کارشناسان هیچ امر پنهانی در دنیای دیجیتال وجود ندارد.
شاید این مهمترین خطا در تحلیل رویکرد دفاعی ایران قرار دارای بود که در جنگ ۱۲ روزه نتیجه آن را دیدند. با انتشار این فیلم باید فوری آن را تایید کرده و میگفتند که بله فیلم واقعی هست و عروسی ما همین هست. نکته پنجم؛ برای من به عنوان یک بیننده رفتار شخص آقای شمخانی بیش از هر چیز دیگر مهم قرار دارای بود. حدوداً مشخص قرار دارای بود که او با این حضور سازگاری فرهنگی و عقیدتی یا مصلحتی ندارد. سرش بهطور کامل پایین قرار دارای بود. گو اینکه شاید زنان فاقد حجاب به او محرم بودند. با سختی جلو میرفت. هنگام بیرون رفتن با سرعت حرکت میکرد، گویی که عذاب میکشید و به نظرم چنین هم قرار دارای بود. پس چرا اساساً وارد این برنامه گردید؟ شاید اگر خودش در فیلم نبود، انتشار این عروسی اهمیتی نمییافت.
ظاهراً که فشار خانواده و فرزندان علیرغم خواست قلبی وی، موجب این حضور و حتی این مراسم شده هست. چون آقای شمخانی آن قدر هوش دارند که بدانند این فیلمها منتشر خواهد گردید و معنای آن چه خواهد قرار دارای بود؟ پس معلوم هست پذیرش خواست خانواده را بر فشار اجتماعی و سیاسی ترحیح دادهاند. این همان مسئلهای هست که هنوز مدیران حکومتی نمیخواهند به آن اقرار کنند. نسل جدیدی در ایران آمدهاند که ارزشها و معیارهای آنان به کلی متفاوت هست.
بیایید فرض کنیم که این عروسی در سال ۱۳۵۸ در خوزستان انجام میشد، واکنش به شدت منفی آقای شمخانی و نسل او شامل امثال من در نفی و محکوم کردن آن قابل پیشبینی قرار دارای بود، در حالی که امروز خودشان آن را برگزار و شرکت میکنند. اگر حکومت همین حد از تحول را صادقانه به رسمیت بشناسد، مشکل ایران حل خواهد گردید.
نکته آخر؛ نیروهایی که به جبهه و جنگ منسوب هستند هر گاه طلبکارانه رفتار کنند، چه در صلاحیت خود برای مناصب حکومتی و چه در رانت و ثروت، در چه در برخورد با منتقدین بیشترین زیان را به آن جنگ و همرزمان شهیدشان نزد افکار عمومی میزنند.
دیدگاهها