عصر ایران- استقبال هر دو روزنامۀ هممیهن و کیهان از تصمیم دولت (بانک مرکزی) در انحلال بانک آینده و ادغام یا الحاق آن به بانک ملی ایران که در تیتر یکِ دو روزنامۀ مهم سیاسی جلوه کرده از این حیث جالب توجه هست که کیهان و هم میهن در غالب مواضع سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اختلاف نظر دارند.
کیهان با گفتوگو و مذاکره مخالف هست و هم میهن از تغییر ریل دیپلماسی حمایت می کند. کیهان نیز خواستار کنترل فضای فرهنگی و اجتماعی هست و هممیهن صدای اصلاح طلبان را بازمی تاباند که از ارزشهای دموکراتیک دفاع می کنند.
با این تفاوتها جالب هست که امروز - اول آبان 1404 خورشیدی- کیهان در تیتر اول خود تعیین تکلیف بانک آینده را گامی مثبت در اصلاح نظام بانکی دانسته و از این تصمیم به عنوان اقدامی ارزنده یاد کرده و نوشته هست: اگر ادغام و انحلال بانک آینده با دقت و شجاعت انجام شود مسیر برای سایر اصلاحات اقتصادی نیز فراهم خواهد گردید و و بنا بر این باید همۀ دستگاه ها در انجام این مأموریت بزرگ از بانک مرکزی حمایت کنند.

البته به نظر می رسد حسب عادت و احتمالا به دست دیگری سطوری علیه اصلاح طلبان به گزارش اضافه شده باشد که یادآور چندین پیام های تلفنی در دوران اصلاحات هست. مثلا شخصی از اسلامشهر پیام می گذاشت کوچه ما شب ها روشنایی ندارد و در پایان اضافه می گردید: این قرار دارای بود اصلاحات؟!
اینجا هم این چندین سطر اضافه شده در ماجرای بانک آینده چندین رسانه های مدعی اصلاح طلبی روسیاه شدند چون سمت مردم نایستادند.
اقدام بانک مرکزی در دولت پزشکیان یادآور اقدام شجاعانه عبدالناصر همتی رییس کل بانک مرکزی در دولت روحانی و در ادغام بانک های نظامی (حکمت ایرانیان و انصار و قوامین) در بانک سپه هست. نکتهای که نویسندۀ کیهان یادآوری آن را به مصلحت ندانسته هست!
منصور بیطرف تحلیلگر اقتصادی " هممیهن" هم نوشته هست:
داستان بانکهای خصوصی در ایران، قصه غمباری هست. مرحوم دکتر محسن نوربخش، که در نیمه دوم دهه 1370 به دنبال راهاندازی موسسات اعتباری و بانکهای خصوصی قرار دارای بود، اعتقاد دارای بود با راهاندازی این نوع بانکها، شکل و شمایل بانکداری ایران نهتنها نوین خواهد گردید بلکه صنعت بانکداری ایران هم امکان داردد جهشهای قابل توجهی داشته باشد.
بانک اقتصاد نوین، اولین بانک خصوصی قرار دارای بود که در سال 1379 تاسیس گردید. یادم میآید زمانی که دکتر نوربخش برای افتتاح اولین شعبه این بانک وارد ساختمان آن گردید، برقی در چشمانش قرار دارای بود و جملهای به این مضمون بیان کرد که راه بانکداری نوین در ایران باز شده هست. اما او نمیدانست که 24 سال بعد بانکهای خصوصی و موسسات اعتباری آنچنان صنعت بانکداری کشور را دچار کلاف سردرگمی کنند که حاکمیت بهدنبال آن باشد عطایش را به لقایش ببخشد و تصمیم بگیرد که همان بانکداری سنتی را تقویت کند.

ماجرای انحلال بانک آینده و اخباری که حاکی از ادغام آن در بزرگترین بانک دولتی کشور یعنی بانک ملی هست از همین نوع کلافها هست. چه اتفاقی بر سر بانک آینده افتاد؟ قبل از پاسخ به این سوال بهتر هست اول ویژگیهای یک بانک خوب – اعم از دولتی یا خصوصی – را بررسی کنیم.
براساس استانداردهای بازل که مورد قبول تمامی صنعت بانکداری هست و همه بانکهای جهان باید این استانداردها را لحاظ کنند، نسبت کفایت سرمایه هست. یعنی بانک باید بهاندازهی کافی سرمایه در برابر ریسکهایش داشته باشد؛ به طوری که زیانهای احتمالی باعث ورشکستگی آن نشود. این نسبت مناسب معمولاً بالای 8 درصد هست.
اما آنطور که بررسیها نشان میدهند نسبت کفایت سرمایه بانک آینده بیش از منفی 350 درصد قرار دارای بود. این یعنی ورشکستگی بانک. این یعنی بانک آینده نهتنها سرمایه از خودش ندارد بلکه باید برروی باقیماندههای موجود – اگر از آن خودش باشد - از دیگری قرض بگیرد و بگذارد.
پارامتر دیگر نسبت مطالبات غیرجاری هست. به معنای آنکه وامهایی که مشتری گرفته اما نتوانسته تعهدات مالی خود را در موعد مقرر پرداخت کند. در بانکهای سالم، طبق استانداردهای بانکی این نسبت باید زیر 5 درصد باشد.
براساس گزارشهای منتشرشده این بانک، در پایان خردادماه امسال مانده کل تسهیلات کلان معادل 122 هزار و 315 میلیارد تومان بوده که از این میزان حدود 120 هزار میلیارد تومان آن غیرجاری بوده هست؛ معادل 98 درصد!
همین دو اتفاق یعنی کفایت منفی سرمایه و مطالبات بالای غیرجاری بانک و رویدادهای دیگری که در حاشیه آن رخ داد باعث گردید در کل زیان انباشتهشده این بانک بر مبنای آخرین گزارش معادل 500 هزار میلیارد تومان باشد.
سوال بعدی این هست که آیا ادغام این بانک در بانک ملی امکان داردد شبکه بانکی را از آلودگی پاک کند؟ پاسخ به این سوال از چندین جنبه امکان داردد مهم باشد.
اول، بررسی سوابق موسسات و یا بانکهایی هست که در شبکه موجود بانکی ادغام شدهاند. بررسی ادغام بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی نشان میدهد که ادغام موسسات و بانکهای ورشکسته نمیشود بانک عامل را دچار تزلزل و یا ناترازی مالی کند و مهمتر از آن شیوه پرداخت به طلبکارانی هست که همراه بانک و یا موسسه ورشکسته وارد بانک عامل میشوند.
پیش از این شاهد بودیم که انحلال و ادغام چندین از موسسات و یا بانکهای ورشکسته باعث بروز تنش و چالشهایی در عرصه سیاسی و اقتصادی شده قرار دارای بود. نمونه آن موسسه اعتباری ثامنالحجج بود که در جریان انحلال و ادغام آن بانک مرکزی مجبور گردید که میلیاردها تومان نقدینگی در اختیار بانک عامل قرار دهد تا آن بانک بتواند بدهیهای آن موسسه را پوشش دهد. اما به نظرمیآید که یکی از موفقیتآمیزترین ادغامها، ادغام موسسه اعتباری نور در بانک ملی در سال 1402 قرار دارای بود.
شاید انتخاب بانک ملی برای ادغام بانک آینده به خاطر همین گذشته موفق بوده هست. در آن سال موسسه اعتباری نور که بیش از 40 هزار میلیارد تومان بدهی دارای بود در بانک ملی ادغام گردید بدون آنکه خللی به سپردهگذاران و طلبکاران وارد شود. شیوه مدیریتی مانع از بروز تنش و چالش گردید؛ اتفاقی که پیش از این در خصوص چندین از ادغامها رخ داده قرار دارای بود.
اما بهرغم انحلال بانک آینده، ماجرای بانکهای خصوصی در ایران همچنان چالشبرانگیز هست. یکی از مهمترین دلایل چالشبرانگیزی این بانکها به جریانهای سیاسی و رانتیرهای اقتصادی برمیگردد که در چندین از سیاستگذاریهای این بانکها دخالت میکنند. در این خصوص خاطرات عبدالله طالبی، اولین مدیرعامل بانک پارسیان امکان داردد آموزنده باشد.
دیدگاهها