گزارش: لِو یاشین، بزرگترین دروازه‌بان تاریخ فوتبال
کد خبر : ۸۱۶۸۵۵
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۸/۰۱
-
زمان : ۱۹:۱۱
|
دسته بندی: ورزشی

گزارش: لِو یاشین، بزرگترین دروازه‌بان تاریخ فوتبال

کارگر کارخانه‌ای در شوروی کمونیسیتی که تا قله فوتبال جهان رفت. لِو یاشین، عنکبوت سیاه، بزرگترین گلر تاریخ، دروازه‌بان جاودانه‌ای که با دستانش تاریخ نوشت.

به گزارش شبکه خبر، 22 اکتبر، سالروز تولد لِو یاشین هست؛ بزرگ‌ترین دروازه‌بان تاریخ فوتبال، تنها کسی که به عنوان دروازه‌بان صاحب توپ طلا شده و صاحب ده‌ها رکورد جاودانه. به همین مناسبت، زندگی و مسیر شگفت‌انگیز او را مرور می‌کنیم.

*دوران کودکی و جوانی
لِو یاشین در ۲۲ اکتبر ۱۹۲۹ در خانواده‌ای کارگری در منطقه‌ی بوگورودسکوی مسکو به دنیا آمد. پدرش ایوان پتروویچ در کارخانه کار می‌کرد و مادرش آنا میتروفانونا هم کارگر قرار دارای بود اما پیش از آن‌که پسرش هفت ساله شود، بر اثر ابتلا به سل از دنیا رفت.

لِو از همان کودکی پسری درشت‌اندام، قوی و در عین حال چابک و تند و تیز قرار دارای بود. در دوران مدرسه در حیاط و کوچه فوتبال بازی می‌کرد اما در آن روزها استعدادی خارق‌العاده از خود نشان نمی‌داد؛ پسری معمولی از حاشیه‌ی مسکو.

با آغاز جنگ جهانی دوم، خانواده‌ی یاشین به اولیانوفسک پناه بردند. در آن‌جا لِو ۱۲ ساله برای کمک به جبهه در کارخانه‌ی تسلیحات کار کرد، به‌عنوان تراشکار، گلوله می‌ساخت. کاری سخت و مردانه که شخصیت او را ساخت و تمرکز و انضباطی را در او پرورش داد که بعدها درون دروازه برایش خصوصیتی کلیدی گردید.

پس از جنگ، خانواده به مسکو بازگشتند و یاشین در کارخانه‌ی «دینامو» استخدام گردید. همان‌جا قرار دارای بود که سرنوشتش با باشگاه سفید و آبی‌ مسکو، دینامو، گره خورد.

*آغاز دوران حرفه‌ای
حضور یاشین در فوتبال از پاییز ۱۹۴۴ شروع گردید، وقتی در ۱۴ سالگی برای نخستین‌بار در تیم کارخانه‌ای «کراسنِی اکتابر» در توشینو درون دروازه ایستاد. مربی آن تیم ولادیمیر چچروف با دیدن صف نوجوانان، با اشاره به بلندقدترین پسر بیان کرد: «تو می‌روی درون دروازه.» و از همان لحظه مسیر دشوار بزرگ‌ترین دروازه‌بان تاریخ آغاز گردید.

یاشین سه سال در تیم توشینو بازی کرد و در مسابقات استانی مسکو حضور دارای بود. لو ساده و بی‌زرق‌وبرق بازی می‌کرد؛ جوانی بلندقد با واکنش‌های عالی.

در سال ۱۹۴۸، لِو ۱۸ ساله از کار طاقت‌فرسا در کارخانه خسته گردید و حتی دیگر به تمرینات نرفت. در شوروی آن زمان، «بیکاری» جرم محسوب می‌شد، پس داوطلبانه به خدمت سربازی رفت. او را در نیروهای وزارت کشور مستقر کردند و چندین ماه بعد فرمانده پرسید چه کسی می‌خواهد در تیم فوتبال گروهان شرکت کند؟ طبیعی قرار دارای بود که یاشین قدم پیش بگذارد.

در یکی از مسابقات نظامیان، یاشین آن‌قدر درخشان ظاهر گردید که آرکادی چرنی‌شف، مربی تیم جوانان دینامو، او را زیر نظر گرفت. تابستان ۱۹۴۹ دعوت‌نامه‌اش به تیم جوانان از راه رسید و بهار ۱۹۵۰ به تیم اصلی ارتقا یافت، به‌عنوان دروازه‌بان سوم پس از آلکسی خومیچ و والتر سانایا. برای پسر ۲۰ ساله‌ی کارگر، همین جایگاه هم رؤیایی قرار دارای بود.

اما نخستین بازی رسمی یاشین کابوس‌وار پیش رفت. در تابستان ۱۹۵۰ در بازی مقابل اسپارتاک، دینامو ۱-۰ جلو قرار دارای بود که دروازه‌بان اصلی مصدوم گردید و یاشین به میدان آمد. تنها چندین دقیقه بعد گل عجیبی دریافت کرد و بازی ۱-۱ گردید. در بازی بعدی مقابل دینامو تفلیس، چهار گل خورد و در نیمه‌ی دوم تعویض گردید. یاشین سه سال بعدی را در تیم ذخیره سپری کرد و با انتقاد و تمسخر روبه‌رو قرار دارای بود؛ روزنامه‌ها او را ناکام می‌خواندند و بسیاری در باشگاه باور داشتند که هرگز به دروازه‌بان بزرگی بدل نخواهد گردید. حتی خود او به خداحافظی و رفتن به هاکی فکر می‌کرد.

*دوران هاکی
در همان سال‌ها یاشین به‌طور موازی در تیم هاکی دینامو هم در پست دروازه‌بان بازی می‌کرد و در این رشته زودتر از فوتبال موفق گردید. در سال ۱۹۵۳ لو قهرمان شوروی گردید و به تیم ملی هم دعوتش کردند. هاکی به او واکنشهای فوری و جسارتی بی‌نظیر داد؛ مهارت در استفاده از دست‌ها و بی‌هراس ماندن در برخوردهای نزدیک، که بعدها سبک فوتبالش را دگرگون کرد.

*شکوفایی در باشگاه
نجات‌دهنده‌ی مسیر فوتبالی یاشین مربی تیم دوم دینامو قرار دارای بود که تکنیک او را از پایه بازسازی کرد، به او آموخت با مدافعان ارتباط برقرار کند و مهم‌تر از همه اعتمادبه‌نفسش را بازگرداند.

بازگشت لو به ترکیب اصلی در مه ۱۹۵۳ اتفاق افتاد؛ یاشین حالا دروازه‌بانی دیگر شده قرار دارای بود. همان فصل با دینامو قهرمان جام شوروی گردید، هرچندین در فینال مصدوم گردید و مجبور گردید روی نیمکت بنشیند. همان سال نخستین‌بار نام لو یاشین در فهرست بهترین بازیکنان کشور قرار گرفت؛ اتفاقی که سه سال قبل محال به نظر می‌رسید.
در ۱۹۵۴ با هدایت میخاییل یاکوشین، دینامو قهرمان شوروی گردید و یاشین جایگاه خود را به‌عنوان سنگربان اصلی تثبیت کرد.

2251204

او در مجموع با دینامو پنج قهرمانی لیگ و سه جام حذفی برد. ۳۲۶ بازی انجام داد و تنها ۲۵۲ گل دریافت کرد؛ میانگین ۰٫۷۷ گل در هر بازی، آماری شگفت‌انگیز.

اما تأثیر واقعی او فراتر از آمار قرار دارای بود. یاشین مفهوم دروازه‌بان مدرن را به فوتبال معرفی کرد:
•  یاشین نخستین کسی قرار دارای بود که از خط دروازه بیرون می‌آمد و فضای محوطه را با جسارت پوشش می‌داد.
•  با صدای بلند مدافعان را هدایت می‌کرد و نظم دفاعی برعهده او قرار دارای بود.
•  نخستین دروازه‌بانی قرار دارای بود که با پرتاب سریع توپ، ضدحمله را آغاز می‌کرد.

حرکت ویژه‌ یاشین شیرجه‌ی «ماهی‌وار» قرار دارای بود؛ شیرجه‌ای تمام‌عیار با تمام طول بدن، به‌طوری که هم‌دوره‌هایش می‌گفتند "یاشین دست‌های لاستیکی" دارد، چون به توپ‌هایی می‌رسید که غیرممکن به نظر می‌رسیدند.

*مسابقه‌ی صدمین سالگرد فوتبال
۲۳ اکتبر ۱۹۶۳ در ورزشگاه ومبلی لندن اتفاقی افتاد که جایگاه او را در تاریخ جاودانه کرد. به مناسبت صدسالگی فوتبال در انگلیس، دیداری بین تیم ملی میزبان و منتخب ستارگان جهان برگزار گردید.
حضور در تیم جهان به خودی خود نشانه‌ی احترام به یاشین قرار دارای بود. تیم را فرناندو ری‌یرا، مربی شیلیایی، هدایت می‌کرد و در ترکیبش چهره‌هایی چون آلفردو دی‌استفانو، ائوسِبیو، ریمون کوپا، دنیس لاو و فرانتس پوشکاش حضور داشتند. یاشین برای نیمه‌ی اول به‌عنوان دروازه‌بان اصلی انتخاب گردید؛ نمادی از جایگاه جهانی‌اش.

ورزشگاه با صد هزار نفر پر شده قرار دارای بود. آن ۴۵ دقیقه برای یاشین لحظه‌ی امتحانی بزرگ قرار دارای بود، و او درخشید. چندین بار در برابر جیمی گریوز، ستاره‌ی انگلیس، تک‌به‌تک گردید و هر بار با واکنش‌های خارق‌العاده مانع گلزنی او گردید. وقتی در یک صحنه‌ گریوز از چندین قدمی شوت زد، یاشین با نوک انگشتان توپ را از دهانه دروازه بیرون کشید و تماشاگران انگلیسی ایستاده تشویقش کردند.

نیمه‌ی اول بدون گل پایان یافت و یاشین با تشویق ایستاده‌ی ده‌ها هزار تماشاگر زمین را ترک کرد. تیم جهان بازی را ۲-۱ باخت اما تیتر تمام روزنامه‌های انگلیس یکی قرار دارای بود: «ما بهترین دروازه‌بان تاریخ را دیدیم.» ، «عنکبوت روس، توری نامرئی در برابر دروازه‌ی انگلیس تنید.»، «یاشین ماشین انسان‌نماست!»

سردبیر نشریه‌ی آلمانی Kicker، کارل-هاینتس هایمان، نوشت: «درخشش او در پاریس را دیده بودم، اما نمایشش در لندن فراتر از یک نمایش عادی قرار دارای بود قرار دارای بود. یاشین بهترین دروازه‌بان جهان هست و شایسته‌ی توپ طلا».

خود یاشین بعدها بیان کرد: «آن ۴۵ دقیقه به اندازه کل عمرم ارزش دارای بود. ثابت کردم امکان داردم برابر بهترین‌ها بازی کنم. لندن همه‌چیز را روشن کرد.»

2251207

*توپ طلای ۱۹۶۳
در پایان همان سال، شگفتی رخ داد: لِو یاشین توپ طلای فرانس فوتبال را برد؛ نخستین دروازه‌بان تاریخ، نخستین بازیکن شوروی و نخستین عضو دینامو مسکو که این جایزه را می‌گرفت.

فقط یک سال قبل از آن، در جام جهانی شیلی، یاشین تا مرز خداحافظی رفته قرار دارای بود، اما فصل ۱۹۶۳ همه‌چیز را تغییر داد. دینامو قهرمان لیگ گردید و او در ۲۷ بازی فقط ۶ گل خورد؛ آماری افسانه‌ای. و مهم‌تر از همه، همان شب جادویی در ومبلی قرار دارای بود.

در رأی‌گیری از ۲۱ خبرنگار اروپایی، او با ۷۳ امتیاز از ۱۰۵ امتیاز ممکن، بالاتر از جانی ریورا، جیمی گریوز و دنیس لاو ایستاد. مراسم اهدای جایزه در ۲۷ مه ۱۹۶۴ در مسکو برگزار گردید و مکس یوربینی، سردبیر فرانس فوتبال، شخصاً توپ طلا را به او داد.

یاشین بعدها بیان کرد: «وقتی خبر را شنیدم، فکر کردم شوخی هست. دروازه‌بان و توپ طلا؟ آن هم بازیکن شوروی؟ باورنکردنی قرار دارای بود.»

توپ طلای او نمادی گردید از این حقیقت که در فوتبال، نجات دروازه به اندازه‌ی زدن گل ارزش دارد. تا امروز، هیچ دروازه‌بان دیگری نتوانسته چنین جایزه‌ای را تکرار کند. پس از مرگ یاشین، همسرش والنتینا توپ طلا را به موزه‌ی دینامو سپرد تا برای همواره در خانه‌ی او باقی بماند.

*تیم ملی شوروی
در سپتامبر ۱۹۵۴، یاشین ۲۴ ساله نخستین‌بار پیراهن سرخ شوروی را پوشید و در دیدار دوستانه با سوئد، برد ۷-۰ را با کلین‌شیت جشن گرفت. بازی بعدی برابر مجارستان قرار دارای بود، تیم فرانتس پوشکاش. شوروی‌ها آن دیدار را ۱-۱ به پایان رساندند و مطبوعات مجار از «عنکبوت روس» نوشتند.

یاشین در مجموع، ۷۴ بازی ملی انجام داد و ۷۰ گل دریافت کرد؛ میانگین کمتر از یک گل در هر مسابقه، آن هم مقابل بهترین تیم‌های جهان.

*المپیک ۱۹۵۶
نخستین افتخار بزرگ یاشین در المپیک ملبورن اتفاق افتاد، دوره‌ای که شوروی برای اولین‌بار در فوتبال المپیک شرکت می‌کرد. یاشین در فینال مقابل یوگسلاوی چندین موقعیت قطعی را گرفت و با پیروزی ۱-۰، شوروی را به طلای المپیک رساند.

*قهرمانی اروپا ۱۹۶۰
درخشان‌ترین موفقیت او در جام ملت‌های اروپا ۱۹۶۰ در فرانسه قرار دارای بود. شوروی پس از حذف مجارستان در مرحله‌ی مقدماتی، در نیمه‌نهایی چکسلواکی را با نمایش خیره‌کننده‌ی یاشین شکست داد و در فینال مقابل یوگسلاوی، تیم یاشین با گل وقت اضافه‌ی ویکتور پونِدِلنیک قهرمان گردید؛ نخستین قهرمانی قاره‌ای تاریخ شوروی با درخشش افسانه‌ای عنکبوت.

*جام‌های جهانی
یاشین در جام جهانی ۱۹۵۸ سوئد برای نخستین‌بار حضور در جام جهانی را تجربه کرد؛ تیم شوروی به یک‌چهارم نهایی رسید و برابر میزبان شکست خورد، اما او تحسین گردید.

اما جام ۱۹۶۲ شیلی کابوس لو یاشین قرار دارای بود. در بازی با میزبان، در همان دقایق ابتدایی ضربه‌ی شدیدی به سرش خورد و با ضربه مغزی ادامه داد؛ بازی را ۲-۱ باختند و در کشور یاشین به‌شدت مورد حمله قرار گرفت. هواداران شیشه‌ی خانه‌اش را شکستند و لاستیک ماشینش را پنچر کردند.

در جام ۱۹۶۶ انگلیس اما یاشین با درخشش دوباره تیم ملی شوروی را به نیمه‌نهایی رساند. شوروی در برابر آلمان غربی ۲-۱ شکست خورد و در رده‌بندی به پرتغال باخت، اما یاشین چندین مهار تاریخی انجام داد و آبروی از دست‌رفته را بازگرداند.

2251208

*بازوبند کاپیتانی
از دهه‌ی ۱۹۶۰ یاشین یکی از کاپیتان‌های تیم ملی گردید. صدایش در سراسر زمین شنیده می‌شد؛ فرمانده‌ای واقعی که مدافعان را هدایت می‌کرد و روحیه می‌داد. او انگار رهبر متولد شده قرار دارای بود، گلری که نه‌فقط از دروازه محافظت می‌کرد، بلکه بازی کل تیم را مدیریت می‌کرد.

غروب دوران بازی و زندگی پس از فوتبال
تا پایان دهه‌ی ۱۹۶۰ یاشین همچنان نماد زنده‌ی فوتبال شوروی قرار دارای بود، اما بدنش دیگر مثل گذشته پاسخ نمی‌داد. یاشین با وجود اینکه ۴۰ ساله شده قرار دارای بود همچنان در سطح بالا بازی می‌کرد، ولی مصدومیت‌ها بیشتر و بازگشت دشوارتر می‌شد.

در ۱۹۶۹ مصدومیتی سنگین به سراغ یاشین آمد اما او در بازگشت مقابل آرارات ایروان بهترین بازیکن زمین گردید و در سال ۱۹۷۰ رکورد ۶۶۲ دقیقه بدون گل خوردن را ثبت کرد.

برای جام جهانی مکزیک ۱۹۷۰ او را به‌عنوان دروازه‌بان سوم دعوت کردند، بیشتر به نشانه‌ی احترام. وقتی پیشنهاد گردید وارد زمین شود، با تواضع بیان کرد: « باید بهترین گلر تیم بازی کند.» همین جمله خلاصه‌ی شخصیت او قرار دارای بود.

یاشین در ۴۱ سالگی بازنشسته گردید. بازی خداحافظی‌اش ۲۷ مه ۱۹۷۱ در لوژنیکی بین تیم منتخب دینامو و منتخب ستارگان جهان برگزار گردید، با حضور اوزه بیو و بابی چارلتون. ۱۰۳ هزار نفر به ورزشگاه آمدند و هنگام تعویض لو در نیمه‌ی دوم بسیاری اشک می‌ریختند. یاشین در پایان با دو کلمه از مردم تشکر کرد: "ممنونم مردم!"

در آن دیدار خداحافظی هم یاشین هیچ گلی دریافت نکرد. آخرین کلین‌شیت گلر افسانه‌ای.

*بعد از بازنشستگی
یاشین بعد از خداحافظی، مدیر تیم دینامو مسکو گردید و هم‌زمان در آماده‌سازی دروازه‌بانان جوان تیم ملی کمک می‌کرد.

از ۱۹۷۲ لو در کمیته‌ی ورزش شوروی فعالیت دارای بود و مسئول توسعه‌ی فوتبال پایه گردید. مسابقات بین‌المللی جوانان را سازمان داد و با مربیان کار می‌کرد.

او چهره‌ای محبوب در تلویزیون قرار دارای بود، به‌عنوان کارشناس و مفسر. خبرنگاران خارجی هم برای نظرخواهی به سراغش می‌آمدند. یاشین چندین کتاب نوشت شامل «یادداشت‌های یک دروازه‌بان» که تجربه‌ها و نکات تاکتیکی را با صداقت بیان می‌کرد و با استقبال گسترده روبه‌رو گردید.

2251209

*افتخارات و جوایز
درخشش‌های باشچندین اوقات و ملی:
•  پنج قهرمانی شوروی (۱۹۵۴، ۱۹۵۵، ۱۹۵۷، ۱۹۵۹، ۱۹۶۳)
•  سه جام حذفی  (۱۹۵۳، ۱۹۶۷، ۱۹۷۰)
•  قهرمان هاکی شوروی (۱۹۵۳)
•  قهرمان اسپارتاکیاد (1956)
•  طلای المپیک (1956)
•  قهرمان اروپا (1960)
•  نایب‌قهرمان اروپا و مقام چهارم جام جهانی (1966)

جوایز فردی:
•  توپ طلای ۱۹۶۳ فرانس فوتبال
•  عنوان بهترین دروازه‌بان قرن بیستم از فیفا
•  ۱۳ بار بهترین دروازه‌بان سال شوروی
•  سه‌بار برنده‌ی عنوان دروازه‌بان سال مجله اوگونیوک
•  قهرمان کار سوسیالیستی، دارنده‌ی نشان لنین و دو نشان پرچم کار سرخ
•  استاد ورزش افتخاری شوروی
•  نشان کارمند ممتاز وزارت کشور

*زندگی شخصی
در زندگی شخصی، لِو یاشین چهره‌ای به‌طور کامل متفاوت از هیبت ترسناک و پرصلابتش در زمین فوتبال دارای بود. تنها عشق و همراه همیشگی‌اش والنتینا تیموفیِونا شاشکووا قرار دارای بود، دختری از یک خانواده معمولی مسکویی که به‌عنوان خبرنگار رادیو کار می‌کرد.
آنها پنج سال تمام با هم آشنا بودند. یاشین چندین بار از او خواستگاری کرد، اما والنتینا عجله‌ای برای ازدواج نداشت؛ می‌خواست مرد آینده‌اش را بهتر بشناسد. زندگی فوتبالی یاشین هم آسان نبود: تمرین‌ها، اردوها، سفرها و حتی کار در کارخانه. دیدارهایشان کوتاه و گاه‌به‌گاه قرار دارای بود، اما احساسشان روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شد.

سرانجام، در دسامبر ۱۹۵۴ تصمیم گرفتند ازدواج کنند، اما حتی ازدواج آنها هم با اتفاقی عجیب مواجه گردید. در اداره ثبت ازدواج، والنتینا وقتی دید زوجی دیگر در حال پر کردن فرم‌ها هستند، در بخش "نام خانوادگی پس از ازدواج" نوشت "قبلی"؛ یعنی قصد ندارد تغییر نام دهد و نام خانوادگی‌اش را یاشین بکند. لِو از شدت عصبانیت فرم‌ها را پاره کرد و بدون اینکه چیزی بگوید از ساختمان بیرون رفت. والنتینا به‌دنبالش دوید اما او سکوت کرده قرار دارای بود. همه‌چیز شبیه پایان یک داستان عاشقانه قرار دارای بود، ولی نه، زوج عاشق ما کمی بعد آشتی کردند و در پایان همان ماه ازدواجشان را جشن گرفتند.

آن‌ها صاحب دو دختر شدند، ایرینا و الِنا، که پدرشان عاشقانه دوستشان دارای بود. در فاصله میان بازی‌ها و اردوها، لو تا امکان داردست با خانواده وقت می‌گذراند؛ با دخترها به ماهی‌گیری می‌رفت، شنا یادشان می‌داد و برایشان قصه می‌گفت. خانواده برای یاشین چیزی مقدس قرار دارای بود، عشقی هم‌سنگ فوتبال.

والنتینا بعدها بیان کرد که هرگز بین او و لو دعوای جدی پیش نیامد. اگر اختلافی قرار دارای بود، فقط مدتی با هم حرف نمی‌زدند و همواره خود لِو پیش‌قدم می‌شد؛ چندین اوقات با دسته‌گلی در دست، چندین اوقات فقط با گرفتن دستان همسرش. یاشین مردی تندمزاج قرار دارای بود، اما زود آرام می‌شد، اشتباهش را می‌پذیرفت و کینه‌ای به دل نمی‌گرفت.

زوج ما سی‌وپنج سال کنار هم زندگی کردند، تا زمان مرگ لِو ایوانوویچ در سال ۱۹۹۰. والنتینا تیموفیِونا سی‌ودو سال پس از او زنده ماند و تا پایان عمرش، در مه ۲۰۲۲ و در ۹۱سالگی، به یاد و خاطره یاشین وفادار ماند و هرگز دوباره ازدواج نکرد.

از خانواده یاشین نوه‌هایی به‌جا ماندند، شامل واسیلی فرولوف که راه پدربزرگش را دنبال کرد و دروازه‌بان گردید. هرچندین به شهرت نرسید و پس از مدتی بازی برای تیم دوم دینامو و چندین تیم سن‌پترزبورگی، کفش‌ها را آویخت و مربی و معلم ورزش گردید. او پسرش را "لِو" نامید، به یاد اسطوره خانواده و پدربزرگ فقیدش.

خانواده یاشین نمادی از سادگی و وفاداری در روزگار پرزرق‌وبرق فوتبال شوروی قرار دارای بود؛ زندگی‌ای آرام، بی‌حاشیه و بی‌رسوایی اخلاقی. چیزی نادر حتی در آن دوران خاص شوروی.

در سال‌های پایانی، لِو ایوانوویچ بیمار قرار دارای بود، اما همچنان برای ورزش شوروی تلاش می‌کرد. یاشین سالخورده مهمان محبوب یگان‌های نظامی و رویدادهای ورزشی قرار دارای بود و هرگاه از او دعوت می‌کردند، با روی گشاده به دیدار ورزشکاران جوان می‌رفت.

با وجود درد و بیماری، یاشین روحیه‌اش را حفظ کرد و شوخ‌طبعی‌اش هرگز از بین نرفت. هم‌تیمی‌ها به یاد داشتند که لو حتی در روزهای سخت، با لبخند و لطیفه فضا را عوض می‌کرد و هرگز از دردهایش شکایت نداشت.

2251210

یاشین در ۲۰ مارس ۱۹۹۰ در شصت‌سالگی بر اثر سرطان معده درگذشت. بیماری‌اش سریع پیش رفت و پزشکان کاری از دستشان برنیامد. چندین سال پیش از مرگ، به‌دلیل ترومبوز یکی از پاهای یاشین قطع گردید؛ ضربه‌ای سخت برای مردی که تمام عمرش را وقف فوتبال کرده قرار دارای بود.

مراسم خاکسپاری در گورستان واگانکوفسکویه برگزار گردید و هزاران نفر، از فوتبالیست و مربی گرفته تا هواداران و مردم عادی مسکو، برای وداع آمدند. او را تمام کشور بدرقه کرد.

نام لِو یاشین امروز با افتخار در تاریخ فوتبال به یاد آورده خواهد گردید. جایزه بهترین دروازه‌بان سال مجله فرانس فوتبال به نام اوست و فیفا او را در تیم منتخب قرن بیستم قرار داده. هواداران در سراسر جهان هنوز او را بهترین دروازه‌بان تاریخ می‌دانند.

به افتخار یاشین، ورزشگاه‌ها، خیابان‌ها و مدارس فوتبال بسیاری نام او را بر خود دارند. در مسکو سه تندیس از او برپاست: یکی کنار ورزشگاه دینامو، دیگری در لوژنیکی و سومی در همان گورستانی که لو آرام گرفته. حتی در سال ۲۰۱۴ در ریودوژانیرو، در برزیل هم مجسمه‌ای از او ساخته گردید.

یاشین همواره با لباس سیاه بازی می‌کرد، از همین‌جا قرار دارای بود که لقب‌هایی چون "عنکبوت سیاه" و "پلنگ سیاه" به او داده گردید. خودش می‌گفت رنگ سیاه حریفان را می‌ترساند.

با این حال، او عادتی ناپسند دارای بود: حدوداً تمام عمرش سیگار می‌کشید، حتی چندین اوقات در وقت استراحت بین دو نیمه. در آن دوران امری عادی قرار دارای بود، اما بعدها همین سیگار قرار دارای بود که یاشین را نابود کرد.

در تمرین‌ها لو اغلب بدون دستکش تمرین می‌کرد تا تماس مستقیم با توپ را حس کند، و در بازی‌ها تنها از دستکش‌های چرمی نازک استفاده می‌کرد؛ آن زمان هنوز فناوری‌های امروزی وجود نداشت.

یاشین اغلب با کلاه لبه‌دار معروفش بازی می‌کرد و می‌گفت این کلاه طلسم شخصی او هست. یاشین نخستین دروازه‌بانی قرار دارای بود که از روی خط دروازه بیرون می‌دوید تا پاس‌ها و سانترها را قطع کند، درحالی‌که پیش از او دروازه‌بان‌ها معمولاً از روی خود تکان نمی‌خوردند. اما پشت آن چهره عبوس و چهره‌ای که مهاجمان را می‌ترساند، مردی قرار دارای بود مهربان، شوخ‌طبع و اجتماعی. دوستان و هم‌تیمی‌ها از او به‌عنوان انسانی با قلبی بزرگ یاد می‌کردند.

یاشین در تیم ملی شوروی رکوردهای متعددی به‌جا گذاشت: چهارده فصل پیاپی (از ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۷) بازی کرد، تا ۳۸سالگی دروازه‌بان شماره یک ماند و بیش از هر گلر دیگری برای شوروی به میدان رفت. دروازه‌بان افسانه‌ای دنیای فوتبال، عنکبوت سیاه، لِو یاشین. این بازی هرگز تو را فراموش نخواهد کرد.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه