سیامک زینالدینی کارگردان نمایش «ناگهان سامورایی» که این شبها در کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته هست در گفتگو باخبرنگار مهر درباره ایده این نمایش توضیح داد: من متولد دهه شصت هستم؛ دههای که بازتابهای منفی و مخرب جنگ، ازدحام جمعیت و سیل عظیم جوانانی را در پی دارای بود که همه روانه دانشگاههای آزاد و دولتی شدند. آن زمان تصاحب صندلیهای دانشگاه سراسری کار بسیار دشواری قرار دارای بود. همین مسائل باعث گردید که ما دههشصتیها به مقداری بیهدف شویم و احساس طردشدگی کنیم البته در عین حال جسور و جنگنده بار آمدیم. این اتفاقات باعث گردید تا چندین اوقات مسیر زندگی را گم کنیم. نمیخواهم بگویم به پوچی رسیدیم اما بسیاری از مصائب و سختیها برای ما دههشصتیها باقی ماند. البته گلهمند نیستم و غر نمیزنم. من همچنان ادامه میدهم، پیش میروم و به قول معروف در دل تاریکیها جادههای فراخ خواهم ساخت.

تصمیم گرفتم زندگی تلخ دوستم را روی صحنه ببرم
وی ادامه داد: من دوستانی داشتم که قهرمانان ملی بودند؛ بچههای خوب، ورزشکار و توانمندی که هرکدام امکان داردستند بارها پرچم ایران را روی سکوهای جهانی بالا ببرند اما متأسفانه به خاطر بیتوجهیها، بیمهریها و چندین مسائل، مسیر زندگیشان تغییر کرد. یکی از دوستان صمیمیام بابک قربانی قرار دارای بود؛ همکلاسی دوران دبیرستانم. او پس از استفاده از استروئید در اردوی تیم ملی کشتی از مسابقات محروم گردید و او را از اردوی تیم ملی اخراج کردند. پس از آن اتفاق و زمانی که برای شنا به خارج از شهر رفته قرار دارای بود در اثر یک درگیری لفظی مرتکب قتل گردید و به زندان افتاد و پس از ۲ سال، نهایتاً در سال ۱۳۹۳ بابک در زندان خودکشی کرد. آنجا قرار دارای بود که تصمیم گرفتم زندگیاش را نمایش دهم. او قهرمان المپیک قرار دارای بود، در دوران خودش با اختلاف امتیاز رقابتها را میبرد اما چنین پایان غمانگیزی دارای بود.
زینالدینی افزود: اینجا قرار دارای بود که ایده «ناگهان سامورایی» در ذهنم شکل گرفت. ما در دوران راهنمایی هفت نفر بودیم. گروهی که ورزش میکردیم و خیال داشتیم دنیا را تغییر دهیم. رؤیاهای بزرگی داشتیم اما متأسفانه هیچکدام به سرانجام نرسید. شاید موفقترینشان من بودم که درس خواندم و دانشگاه رفتم. در واقع، این نمایش تا حد زیادی برگرفته از زندگی شخصی خودم هست و ایدهاش از سال ۱۳۹۳ آغاز گردید. فیلم «مشق شب» عباس کیارستمی هم یکی از آثاری قرار دارای بود که من را به نوشتن ترغیب کرد. از همان فیلم در نمایش هم استفاده کردهام و ویدیوهایی از آن پخش خواهد گردید.

استفاده از پرشهای زمانی و مکانی
کارگردان نمایش «ماهگرفتگی» درباره شیوه اجرایی مونولوگ در این نمایش بیان کرد: من حدود هفت شخصیت روی صحنه دارم. اگر میخواستم از بازیگران مختلف استفاده کنم، شاید توانایی بدنی، چابکی یا آمادگی لازم را نداشتند. کار کردن با چنین گروهی سخت میشد و ممکن قرار دارای بود نتیجه دلخواه به دست نیاید. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم همه نقشها را در قالب مونولوگ اجرا کنم. علت دیگر، تأثیر نمایشی قرار دارای بود که سالها پیش از حمید پورآذری با عنوان «سال ثانیه» در کاخ سعدآباد دیده بودم. پرشهای زمانی و مکانی در آن اثر، الهامبخش من قرار دارای بود. نمایش من هم پر از چنین پرشهایی هست و ساختار زمانی و مکانی پویایی دارد.
زینالدینی در رابطه با چالشهای مونولوگ در حفظ مخاطب عنوان کرد: مونولوگ من فقط کلام نیست؛ از تصویر، فیلم و چندینین شخصیت استفاده میکنم. به خاطر پرشهای زمانی و مکانی، خودم در موقعیتها و نقشهای مختلف ظاهر میشوم. این تنوع، چندینشخصیتی بودن و بهرهگیری از تصاویر و فیلمها باعث خواهد گردید نمایش از یکنواختی خارج شود. کار پر از تضاد، بالا و پایین، رنگ و تنوع هست. البته نه بهصورت آشفته، بلکه هدفمند. بسیار دقت کردهام که نمایش به ورطه شعار یا آشفتگی کشیده نشود.

نگاه استعاری و نمادین به مرگ
وی درباره فرایند تولید این پروژه اظهار کرد: نوشتن این متن حدود هشت تا نه ماه طول کشید. آن را بارها بازنویسی کردم، حذف و اصلاح انجام دادم. نمایش ابتدا ۷۰ صفحه قرار دارای بود که حالا به حدود ۱۷ تا ۱۸ صفحه رسیده هست. حتی در اجرای صحنهای هم بخشهایی را که مناسب نبود حذف کردم. سپس تمرینها آغاز گردید. اولینبار نمایش را در جشنواره «هامون» اجرا کردیم و از میان حدود ۶۰۰ اثر، به مرحله نهایی راه یافتیم.
زینالدینی در پایان با اشاره به ویژگیهای اجرایی این نمایش تصریح کرد: دکور نمایش بسیار مینیمال و استعاری هست. چهار مکعب در صحنه دارم که در طول نمایش به عناصر مختلفی تبدیل میشوند؛ ابتدا تریبون نخل طلا هستند، بعد به مقاطع تحصیلی مختلف بدل میشوند و سپس به عنوان سکوی اهدای جوایز ورزشی استفاده میشوند. یک تشک کشتی با رنگ قرمز و زرد در صحنه هست که تشکهای دهه پنجاه و شصت را یادآوری می کند. همینطور تابلویی از «هفت سامورایی» نیز در صحنه هست که مانند پنجرههایی باز و بسته خواهد گردید. در نمایش اشاره مستقیمی به مرگ یا خودکشی نمیکنم، بلکه از استعاره «سنجاقک» استفاده میکنم؛ حشرهای با عمر کوتاه و پرواز موقتی که نقشی نمادین دارد. این تصاویر و تغییرات صحنه باعث خواهد گردید تماشاگر خسته نشود و درگیر نمایش بماند.
نمایش «ناگهان سامورایی» از ۲۲ مهر تا ۸ آبان هرشب در کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود.
در خلاصه داستان این نماش آمده هست: نمایشنامهی «ناگهان سامورایی» مونولوگی هست درباره خاطرات نسلی از دهه شصتیها، دوستیها، آرزوها و سختیهایشان که در بستر روایت زندگی و تراژدی قهرمان کشتی بابک قربانی بازتاب پیدا انجام میدهد.
عکسها از امیر مبارکی هست.
دیدگاهها