نمونه تحلیلی یک ازدواج شکست خورده در «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد»
کد خبر : ۸۱۷۳۸۸
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۸/۰۲
-
زمان : ۱۱:۳۰
|
دسته بندی: اسلایدر

نمونه تحلیلی یک ازدواج شکست خورده در «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد»

چهل و پنجمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با نمایش فیلم‌تئاتر «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد» به کارگردانی مشترک جیمز مک دانلود و تیم فن سومرن برگزار گردید.

به گزارش به گزارش شبکه خبر، چهل و پنجمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با نمایش فیلم‌تئاتر «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد» به کارگردانی مشترک جیمز مک دانلود و تیم فن سومرن از بسته «تراژدی‌های مدرن روان‌شناختی» با همکاری مشترک انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران برگزار گردید.

پس از نمایش این فیلم‌تئاتر محصول ۲۰۱۷ هلند، نشست نقد و تحلیل آن با حضور عسل عصری ملکی مدرس و منتقد تئاتر آغاز گردید.

نمایشنامه «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد» اثر ادوارد آلبی، یک نمایشنامه درام و پر از تنش میان یک زوج هست که ازدواج‌شان در آستانه فروپاشی‌ هست.

سامان بیات مجری نشست، در آغاز عنوان کرد: این ماه، برنامه‌های ما در قالب «مدرن» پیش رفت و این نمایش، پنجمین و آخرین کار این ماه هست. از ماه آینده، کانسپت برنامه تغییر انجام می‌دهد و ما نیز مسیر تازه‌ای را در انتخاب آثار دنبال خواهیم کرد.

عصری‌ملکی در آغاز صحبت‌های خود با اشاره به شاخصه‌های «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد» اظهار کرد: تسلط بسیار بالای بازیگران در نقش‌هایشان در این اثر مهم هست؛ بازی‌ها فوق‌العاده‌اند. دیگری، هماهنگی میان به‌هم‌ریختگی فضای داخلی خانه با درونِ شخصیت‌هاست. در رابطه زن و شوهر، می‌بینیم که حتی چیدمان صحنه معنا دارد شامل صندلی مطالعه‌ای که از اتاق نشیمن جدا خواهد گردید و با نور کم آن اتاق نشیمن، فضا را تشدید انجام می‌دهد. همه این عناصر به درستی در خدمت موقعیت روانی اثر هستند.

وی ادامه داد: با این وجود، اثر یک نقطه‌ضعف بزرگ نیز دارد و اگر نمایشنامه را هم‌زمان در دست داشته باشید و فیلم را نگاه کنید، می‌بینید که هر ۲ به‌طور کامل با هم پیش می‌روند. حدوداً هیچ تغییری در متن ایجاد نشده هست. سال گذشته در همین‌جا به عنوان منتقد فیلم‌تئاتر «مکبث» حضور داشتم. در آن اثر، با وجود وفاداری به متن، چیدمان صحنه و بازی‌ها آن‌قدر تغییر خلاقانه داشتند که بسیار جذاب شده قرار دارای بود. اما در این اثر، تنها یکی دو تغییر جزئی دیده خواهد گردید که چندینان به چشم نمی‌آید.

نمونه شاخص نمایش روان‌شناختی

عصری ملکی سپس وارد تحلیل روانشناختی نمایش گردید و بیان کرد: این نمایش، در حوزه نمایش‌های روان‌شناختی، حقیقتاً یکی از بزرگ‌ترین و شاخص‌ترین آثار هست. اگر من مدیر یک کلینیک مشاوره‌ ازدواج بودم، ابتدا مطالعه ۲ کتاب «تئوری انتخاب» و «ازدواج بدون شکست» و بعد دیدن این نمایش را به‌عنوان نمونه‌ تحلیلی یک ازدواج شکست خورده به خاطر داشتن عادات مخرب زوجین معرفی می‌کردم. چرا که آینده‌ یک زوج جوان را نشان می‌دهد؛ زوجی که رابطه‌شان بر پایه دروغ آغاز خواهد گردید. زن، شش سال بزرگ‌تر هست و با وجود امکانات فراوان، درگیر مردی جوان‌تر و اندیشمند خواهد گردید؛ مردی که برای پیشرفت به حمایت مالی زن نیاز دارد و از پول‌های او استفاده انجام می‌دهد تا موقعیت اجتماعی خود را بسازد. در اصل، این زوج جوان انعکاس همان زوج میانسال‌اند؛ یعنی آینه‌ای از آینده‌ خودشان.

وی افزود: یکی از جذاب‌ترین بخش‌های نمایش، مرز محو میان توهم و واقعیت هست. پسر خیالی که اصلاً وجود ندارد، در زندگی آنها حضوری واقعی پیدا انجام می‌دهد. آن‌قدر با این پسر دروغین زندگی می‌کنند که ویژگی‌های انسانی و رؤیاهایشان را به او منتقل می‌کنند. حضور این شخصیت خیالی با مصرف مداوم مشروبات الکلی پیوند می‌خورد؛ الکل در اینجا ۲ کارکرد دارد: از یک‌سو آنها را از واقعیت دور انجام می‌دهد، و از جهات دیگر، بستر توهماتشان را تقویت می کند و به آنها جسارت بیان آنچه در حالت هوشیاری شاید قدرت بیان کردنش را نداشته باشند، می‌دهد. در این جهان بسته، حتی اشیای کوچک از شاخه‌های گل گرفته تا لیوان شراب به سلاحی برای حمله به یکدیگر تبدیل می‌شوند.

«چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» از آثار برجسته ادوارد آلبی

این منتقد در ادامه، عنوان کرد: اما چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ پیش از ورود به این بحث، باید کمی درباره‌ نویسنده اثر صحبت کنیم. «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد» از آثار برجسته ادوارد آلبی هست، اما او اشاره به ویرجینیا وولف، نویسنده و منتقد برجسته انگلیسی دارد؛ یکی از پایه‌گذاران جریان سیال ذهن در ادبیات انگلیس. شخصیتی به‌شدت قدرتمند، توانمند و در عین حال بیزار از وضعیت زنان در جامعه زمان خود. این بیزاری ریشه در زندگی شخصی‌اش دارد؛ او در سنین پایین مادرش را از دست داد و در پی آن دچار افسردگی شدید گردید.

وی در ادامه‌ سخنانش درباره‌ ویرجینیا وولف، توضیح داد: بعد از مرگ مادرش، پدر ازدواج مجددی انجام می‌دهد و سال‌ها همین مسئله باعث خواهد گردید که وولف در وضعیت روحی ناپایداری بماند. مرگ مادر و نیز تعرض جنسی طولانی‌مدت از سوی برادر ناتنی، او را به افسردگی شدید، هذیان‌گویی و مالیخولیا دچار انجام می‌دهد. این وضعیت روحی تا پایان زندگی‌اش ادامه دارد و سرانجام نیز با خودکشی از دنیا می‌رود. با وجود این رنج‌ها، سال‌ها زندگی انجام می‌دهد و آثار درخشانی می‌نویسد. وولف یکی از سردمداران استوار و تأثیرگذار جنبش فمینیسم در انگلستان هست. اما شرایط روحی خاصش باعث شده که در عین بیان حقیقت، در توهم نیز زندگی کند؛ یعنی شخصیتی که همزمان هم حقیقت‌گوست و هم برای فرار از حقیقت به جریان سیال ذهن پناه می‌برد. این شیوه در واقع پناهگاه ذهنی اوست و از همین ویژگی، عنوان نمایشنامه نیز الهام دریافت می‌کند. در این اثر، توهم و واقعیت مدام با یکدیگر در رقابت و نبردند.

پیروزی واقعیت بر توهم

عصری‌ملکی در ادامه مطرح کرد: نمایش با پیروزی واقعیت بر توهم به پایان می‌رسد؛ پایانی تلخ. تمام آن‌چه ۲۱ سال ساخته شده قرار دارای بود، فرو می‌ریزد. زوج اصلی نمایش، ۲۳ سال هست ازدواج کرده‌اند و بعد از ۲ سال، صاحب یک فرزند خیالی می‌شوند؛ فرزندی که هیچ ریشه‌ای در واقعیت ندارد. به قول پدر، یعنی جورج، قرار هست این پسر در شب نمایش به سن ۲۱ سالگی، یعنی بلوغ کامل، برسد. اعدادی چون ۷، ۱۴ و ۲۱ که نماد بلوغ‌اند. اما در همان شب بلوغ، آنها تصمیم می‌گیرند پسر را بکشند؛ چون دیگر ادامه‌ آن توهم، در زندگی‌شان کارکردی ندارد. مرگ پسر خیالی، یعنی پایان فریب و آغاز مواجهه با واقعیت.

ساختار کلاسیک را نقد نمی‌کنم

وی تاکید کرد: من ساختار کلاسیک را نقد نمی‌کنم، بلکه وفاداری بیش از حد به متن اصلی را نقد می‌کنم. تا جایی که اگر کتاب را هم‌زمان در دست داشته باشید، می‌بینید فیلم دقیقاً همان را بازگو انجام می‌دهد. در واقع، من تغییر و تفسیر کارگردانی را حداقل در میزانسن‌ها انتظار داشتم.

در ادامه بیات نیز یادآور گردید: چندین اصطلاحات در فیلم برایم جالب قرار دارای بود. برای مثال، در فیلم واژه‌هایی مثل ریویژنایز یا شوخی‌های تند و چندین اوقات کنایه‌آمیز را دیدم که باعث گردید بروم و نسخه انگلیسی نمایشنامه را بررسی کنم. اما در نسخه اصلی، این لحن‌ها به این شکل وجود نداشت. برداشت من این قرار دارای بود که وقتی کارگردان از دهه ۶۰ انگلستان الهام دریافت می‌کند و قصد دارد اثر را بازسازی کند، باید فضا را هم مدرن‌تر کند؛ مثلاً فضایی مینیمال‌تر بسازد و در لحن دیالوگ‌ها تغییر دهد.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه