صابر گل عنبری
تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه
لغو دیدار ترامپ و پوتین، تداوم و تشدید بنبست در پرونده اکراین، فارغ از امکان هر نوع معامله پشتپرده یا امتیازدهی احتمالی، پیام مثبتی برای خاورمیانه ندارد. امروز پروندهها، مسائل و موضوعات منطقهای و بینالمللی بیشتر از هر زمانی با هم تداخل و پیوند دارند. به همان اندازه که پیشرفت و توافق در پرونده اکراین میان آمریکا و روسیه امکان داردد موجب گشایشی در بنبست مذاکرات ایران و امریکا شود، عکس آن هم صادق هست.
دستکم با پیشرفت در مذاکرات مربوط به جنگ اکراین، این مساله برای مدتی به مشغله اصلی ترامپ با هدف رسیدن به توافقی با روسیه تبدیل میشد که خود انگیزهای جدی به او میداد تا مانع ماجراجوییهای جدید اسرائیل و نتانیاهو در خاورمیانه شود؛ و لو برای مدتی ترمز او را بکشد تا تمرکز دولت آمریکا بر حل و فصل جنگ اکراین و ثبت «این افتخار» به نام ترامپ متشتت نشود.
اما حالا با تداوم انسداد در مساله اکراین و همزمان با آن، بنبست در دیپلماسی میان آمریکا و ایران امکان دارد انتظار دارای بود که منطقه خاورمیانه دستخوش تحولات جدیدی شود.
واقعیت هم این هست که آنچه باعث تداوم تنش و درگیری در منطقه خواهد گردید، وجود ابهام، تعلیق و فیصله نیافتن هیچ یک از موضوعات و پروندههاست؛ از غزه و لبنان گرفته تا ایران و یمن.
حزبالله آسیب جدی دیده و تضعیف شده هست و حماس هم همینطور؛ اما نه حزبالله تمام شده و نه دولت لبنان قادر به خلع سلاح آن بوده و در حال بازسازی توان نظامی خود هست. حماس نیز علی رغم یک جنگ تمام عیار و ویرانگر دو ساله هنوز پابرجاست و تحولات اخیر غزه نشان میدهد که نه تنها در بعد تشکیلاتی و سازمانی، بلکه در سطح حکمرانی نیز هنوز حضور دارد.
درباره ایران هم وضعیت در حالتی مبهم و معلق قرار دارد؛ با وجود جنگ 12 روزه و حمله به تاسیسات هستهای، اما نه برنامه هستهای ایران از بین رفته و به احتمال زیاد نه فعالیتهای هستهای متوقف شده و در کل، پرونده هستهای در حالت ابهام قرار گرفته هست.
در این باره هم رئیس جمهور آمریکا اخیرا مدعی گردید که «گزارشی به دستم رسید که ایران در صدد ساخت سلاح هسته ای هست؛ اما من میدانم که ایران فعلا توانایی این کار را ندارد.»
این ادعای ترامپ چندینان مورد توجه قرار نگرفت و صرفا شق دوم آن برجسته گردید؛ اما منشا این گزارشها چه اسرائیل باشد چه نهادهای اطلاعاتی آمریکا ممکن هست امکان داردد در آینده بهانه و مبنای تصمیمگیری تازه ترامپ قرار گیرد.
در مورد یمن نیز وضع همینطور هست و هر چندین با توقف جنگ غزه حملات موشکی انصار الله متوقف شده و آرامش به این جبهه بازگشته هست، اما بعید هست که اسرائیل، آمریکا، امارات و عربستان به این راحتی با توسعه توان موشکی صنعا کنار بیایند.
در کل امکان دارد بیان کرد که اسرائیل با وجود کسب دستاوردهایی در منطقه، اما در سطح راهبردی هنوز نتوانسته هست به پیروزی فیصلهگر و تعیینکننده دست پیدا کند و با بقای حماس و حزبالله و خلع سلاح نشدن آنها، دستکم از نظر استراتژیستهای اسرائیلی، ظرفیت تکرار هفتم اکتبر در آینده در حوزه پیرامونی آن وجود دارد.
از این رو، از نگاه اسرائیل کار تمام نشده هست و اینجا صرفا مساله آینده سیاسی نتانیاهو هم مطرح نیست. بلکه پای آینده و بقای خود اسرائیل در میان هست و اساسا از حمله هفتم اکتبر 2023 کلا نگاه اسرائیل نسبت به امنیت، بقا و تهدید تغییر ریشهای کرده هست.
این وضعیتهای معلق و بنبستها در سایه انسداد مسیر دیپلماسی میان تهران و واشنگتن شانس درگیری مجدد نظامی با ایران و لبنان را افزایش میدهد و بعید هست که اسرائیل اوضاع را در این سطح به حال خود رها کند؛ به خصوص که سیر تحولات جهانی علیه آن و دوره پساترامپ امکان داردد آزادی عمل تلآویو را در آینده محدود کرده و به مانعی جدی در برابر هرگونه اقدام نظامی بدل شود.
فعلا با آتشبس در غزه، حملات اسرائیل به لبنان سیری تصاعدی پیدا کرده و هر لحظه ممکن هست که جنگ تمام عیاری در این جبهه رخ دهد. در کنار آن هم جنگ با ایران را نیز نمیشود تمام شده فرض کرد و یا احتمال وقوع دوباره آن را بعید دانست، بلکه هر لحظه امکان از سرگیری آن وجود دارد. خلاصه این که خاورمیانه در نگاه راهبردی و کلان فعلا در حالت انتظار و ابهام هست و سه سال بسیار سخت و دشوار دیگر پیش روی خود دارد.
*نگاه دیگر
دیدگاهها