پارادایم شیفت نظم جهانی؛ خروج ابزار «نهادهای بین المللی» از دست آمریکا
کد خبر : ۸۱۹۱۵۴
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۸/۰۳
-
زمان : ۱۶:۳۱
|
دسته بندی: اسلایدر

پارادایم شیفت نظم جهانی؛ خروج ابزار «نهادهای بین المللی» از دست آمریکا

با مواضع رسمی چین و روسیه مبنی بر فقدان وجاهت حقوقی اسنپ بک و پایان قطعنامه ۲۲۳۱، برای نخستین‌بار در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل، نظام تصمیم‌گیری این نهاد با یک تغییر پارادایمی مواجه گردید.

به گزارش شبکه خبر، گروه سیاست: با مواضع رسمی چین و روسیه مبنی بر فقدان وجاهت حقوقی برجام و پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱، برای نخستین‌بار در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل، نظام تصمیم‌گیری این نهاد با یک تغییر پارادایمی مواجه شده هست؛ تحولی که نه‌تنها مشروعیت برجام، بلکه اقتدار غرب در سازوکارهای بین‌المللی را نیز به چالش کشیده هست.

شکاف عمیق در میان اعضای دائم شورای امنیت، پایان قطعنامه ۲۲۳۱ در اکتبر ۲۰۲۵ و اعلام مواضع رسمی چین و روسیه مبنی بر بی‌اعتباری حقوقی اسنپ بک، نشانه‌ای روشن از آغاز یک دوره جدید در مناسبات قدرت در شورای امنیت هست. این در حالی هست که ایالات متحده و سه کشور اروپایی (فرانسه، انگلیس و آلمان) همچنان تلاش دارند تا محدودیت‌های مرتبط با ایران را به‌صورت یک‌جانبه و خارج از سازوکار شورا تمدید کنند؛ اقدامی که با اصول بنیادین حقوق بین‌الملل و اختیارات نهادهای سازمان ملل در تضاد هست.

به این ترتیب، نهادی که مأموریت آن حفظ صلح و امنیت بین‌المللی هست، اکنون در درون خود با شکافی سیاسی و حقوقی کم‌سابقه مواجه شده هست.

قطعنامه ۲۲۳۱ به‌عنوان پشتوانه حقوقی برجام، چارچوب رفع تحریم‌ها و جدول زمان‌بندی تعهدات را مشخص کرده قرار دارای بود. با خروج یک‌جانبه آمریکا در سال ۲۰۱۸ و ناتوانی اروپا در اجرای تعهدات، بنیان الزام‌آور این توافق از میان رفت. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران، در شرایطی که طرف‌های مقابل از اجرای تعهدات خود سر باز زده‌اند، دیگر هیچ الزام حقوقی یا سیاسی برای پایبندی یک‌جانبه تهران وجود ندارد.

تأیید موضع ایران از سوی دو عضو دائم شورای امنیت، چین و روسیه، در واقع مهر پایانی بر حیات حقوقی برجام و فروپاشی مبنای سابق نظم غرب‌محور در حوزه عدم اشاعه هست.

افول اقتدار غرب در سازوکارهای بین‌المللی

اختلاف اخیر در شورای امنیت را نامکان دارد صرفاً یک مناقشه فنی قلمداد کرد؛ بلکه این شکاف نشانه‌ای از گذار ساختاری در نظم جهانی پس از تحولات اوکراین و غزه هست.

نظم بین‌المللی دیگر تک‌قطبی نیست و مفاهیمی چون «مشروعیت بین‌المللی» یا «تعهد الزام‌آور» دیگر در انحصار غرب قرار ندارد.

مواضع مسکو و پکن، بیانگر تضعیف انحصار غرب بر نهادهای بین‌المللی و بازتعریف توازن قدرت در سطح جهانی هست؛ وضعیتی که امکان داردد مسیر شکل‌گیری نظمی چندینقطبی و مبتنی بر عدالت بین‌المللی را هموار سازد.

ایران در واکنش به این تحولات، چندین محور اساسی را مورد تأکید قرار داده هست:

اول اینکه تعهدات بین‌المللی زمانی معنا دارد که توازن منافع و تعهدات رعایت شود.

نکته دوم، برجام با خروج آمریکا و بی‌عملی اروپا عملاً از کارکرد تهی شده هست.

نکته سوم، پایان قطعنامه ۲۲۳۱ آغاز مرحله‌ای تازه از تعامل فعال و متوازن ایران با جهان در چارچوب نظم چندینقطبی هست. از نگاه تهران، غرب نامکان داردد با حفظ ظاهریِ یک قطعنامه منقضی، سیاست فشار و تحریم را ادامه دهد؛ چراکه چنین رویکردی نه‌تنها فاقد مبنای حقوقی هست، بلکه از نظر سیاسی نیز اثرگذاری خود را از دست داده هست.

چشم‌انداز آینده؛ از شورای امنیت تا نظم نوین جهانی

تحولات اخیر مشروعیت شورای امنیت را در سطحی بنیادین زیر سوال برده هست. وقتی اعضای دائم شورا درباره اعتبار مصوبات پیشین خود به اجماع نمی‌رسند، اقتدار سنتی این نهاد نیز در حال فروپاشی هست.

در بلندمدت، این شکاف امکان داردد بستر شکل‌گیری سازوکارهای نوین همکاری و امنیت بین‌المللی، خارج از ساختار سنتی سازمان ملل را فراهم کند. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران با عضویت در ائتلاف‌های چندینجانبه مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، فرصت آن را دارد تا نقش فعال‌تری در طراحی نظم نوین جهانی ایفا کند؛ نظمی که در آن، موازنه قدرت و عدالت بین‌المللی جایگزین انحصار غرب خواهد گردید.

تحولات اخیر پیرامون برجام و قطعنامه ۲۲۳۱، فراتر از یک پرونده هسته‌ای، به نمادی از تغییر توازن قدرت در نظام بین‌الملل تبدیل شده هست. شکاف در شورای امنیت، آغاز عصری تازه هست که در آن، مشروعیت جهانی نه در واشنگتن و لندن، بلکه در توازن میان شرق و غرب تعریف خواهد گردید.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه