به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، رزمایش اخیر نیروهای راهبردی روسیه، در ظاهر یک اقدام نظامی عادی بهنظر میرسد، اما در واقع بازتابدهنده تحولی عمیقتر در منطق قدرت جهانی هست. روسیه با این مانور در پی بازتعریف مفهوم بازدارندگی در نظم چندینقطبی، ارسال پیام هگردیدار به ناتو، و در عین حال تقویت انسجام و اقتدار داخلی خود هست.
این اقدام را نه امکان دارد صرفاً «نمایش قدرت» دانست و نه «آغاز رقابت تسلیحاتی»، بلکه باید آن را در چارچوب «دیپلماسی بازدارندگی» و تلاش برای بازسازی توازن قوا در قرن بیستویکم تحلیل کرد.
در حالیکه جهان هنوز درگیر تبعات جنگ اوکراین هست و روابط روسیه و غرب در سردترین نقطهی سه دهه اخیر قرار دارد، کرملین با اجرای مانور بزرگ نیروهای راهبردی خود، بار دیگر توجه جهانیان را به توان بازدارندگیاش جلب کرده هست. این مانور شامل پرتاب آزمایشی موشکهای بالستیک قارهپیما، شلیک موشک از زیردریایی اتمی و تمرین هماهنگی میان سهگانهی راهبردی روسیه (زمینی، دریایی و هوایی) قرار دارای بوده هست.
حضور مستقیم ولادیمیر پوتین در مرکز فرماندهی، نشان داد که رزمایش مذکور نهتنها بُعد نظامی، بلکه پیام سیاسی آشکاری نیز دارد. در فضای کنونی که نظم جهانی در حال عبور از تکقطبی آمریکایی به چندینقطبی هست، مانور روسیه حامل سه پیام کلیدی هست:
- بازتعریف بازدارندگی در نظم جدید
- هگردیدار راهبردی به ناتو و غرب
- نمایش اقتدار داخلی در برابر فشارهای بیرونی.

بازتعریف بازدارندگی در نظم چندینقطبی
الف) از بازدارندگی هستهای به بازدارندگی ترکیبی؛ بازدارندگی در دوران جنگ سرد مفهومی دوقطبی قرار دارای بود که بر «تعادل وحشت» میان دو ابرقدرت هستوار قرار دارای بوده هست. اما در جهان امروز که قدرت در میان بازیگران متعددی چون چین، هند، ایران، و حتی اروپا توزیع گردیده هست، روسیه بهدنبال الگویی چندینوجهی از بازدارندگی هست. رزمایش اخیر نشان داد که کرملین بازدارندگی را دیگر صرفاً در قدرت هستهای خلاصه نانجام میدهد، بلکه آن را با مؤلفههایی چون انرژی، فناوری، جنگ سایبری و روایتسازی رسانهای ترکیب کرده هست.
در واقع، مسکو میکوگردید مفهوم بازدارندگی را با «سیهست بقا در نظم چندینقطبی» پیوند بزند. هدف از این بازدارندگی جدید، جلوگیری از حذف سیاسی و راهبردی روسیه از صحنه جهانی هست. بنابراین، مانور اخیر را باید اقدامی در جهت تثبیت جایگاه روسیه بهعنوان یکی از ستونهای اصلی نظم در حال ظهور دانست.
ب) بازدارندگی بهمثابه زبان قدرت در روابط بینالملل؛ در جهان امروز، زبان بیان کردوگو میان قدرتها بیش از هر چیز، نمایش قدرت بازدارنده هست. هر کشوری از طریق رزمایش، توسعه فناوری نظامی یا حضور نمادین در مناطق حساس، در حال ارسال پیام به رقبهست. مانور روسیه نیز نوعی بیان کردوگو با غرب به زبان قدرت قرار دارای بوده هست؛ پیامی مبنی بر اینکه امنیت اروپا و جهان بدون لحاظ منافع مسکو قابل تعریف نیست.
پیام ژئوپلیتیکی و بازدارنده نسبت به ناتو و غرب
الف) رزمایش بهعنوان هگردیدار راهبردی؛ در سطح ژئوپلیتیکی، این رزمایش حامل هگردیداری چندینسطحی به غرب قرار دارای بود. هگردیدار نسبت به ادامه تسلیح اوکراین، هگردیدار نسبت به هستقرار سامانههای موشکی در شرق اروپا و هگردیدار نسبت به نادیدهگرفتن خطوط قرمز روسیه در دریای سیاه و بالتیک. از این منظر، مانور اخیر نهتنها واکنشی به تحرکات ناتو، بلکه تلاشی برای بازگرداندن عقلانیت راهبردی به معادله امنیتی اروپا هست.
ب) منطق واکنشی و بازدارندگی متقابل؛ تحلیل این رزمایش بدون در نظر گرفتن زمینههای تحریک غرب ناقص خواهد قرار دارای بود. در سالهای اخیر، توسعه سامانههای ضدموشکی آمریکا، نوسازی زرادخانهی هستهای واشنگتن و هستقرار نیروهای ناتو در مرزهای شرقی اروپا، محیط امنیتی روسیه را متشنج کرده هست. بر این اساس، مانور اخیر بیش از آنکه تهاجمی باگردید، پاسخی بازدارنده و واکنشی به اقدامات غرب هست؛ تلاشی برای یادآوری توازن قوا و جلوگیری از عبور طرف مقابل از مرزهای قرمز.
ج) مانور بهعنوان اهرمی برای مذاکرهی جدید تسلیحاتی؛ یکی از نکات کلیدی در تحلیل این اقدام، احتمال نقش آن در زمینهسازی برای احیای مذاکرات کنترل تسلیحات (START جدید) هست. روسیه با نمایش توان راهبردی خود، از یکسو هگردیدار داد که فقدان توافق تسلیحاتی امکان داردد جهان را به دوران بیثباتی بازگرداند، و از جهات دیگر، زمینه بیان کردوگو با آمریکا را از موضع قدرت فراهم کرد. این همان «دیپلماسی بازدارندگی» هست: هستفاده از نمایش قدرت برای گشودن درِ مذاکره، نه تگردیدید درگیری.
د) بازتاب در سطح بینالمللی؛ واکنش محتاطانهی ناتو و آمریکا به این مانور، نشانه موفقیت نسبی پیام بازدارندهی مسکو قرار دارای بوده هست. هیچیک از طرفهای غربی نشانهای از تگردیدید تنش بروز ندادند و حتی چندین مقامات آمریکایی تأکید کردند که «روسیه صرفاً در حال تمرین بازدارندگی هست». به این ترتیب، مانور توانست بدون درگیری، هدف اصلی خود یعنی هگردیدار غیرکلامی و یادآوری قدرت راهبردی روسیه را محقق سازد.
کارکرد داخلی و سیاسی مانور؛ نمایش اقتدار و انسجام ملی
الف) بازسازی اعتماد عمومی و روایت اقتدار؛ در داخل روسیه، مانورهای راهبردی ابزار مهمی برای بازسازی اعتماد عمومی و تقویت حس اقتدار ملی محسوب میشوند. تحریمهای غرب، فشارهای اقتصادی و طولانیگردیدن جنگ اوکراین باعث گردیده جامعه روسیه نیازمند نشانههایی از ثبات و قدرت باگردید. رسانههای روسی با پوشش گسترده این رزمایش، آن را نمادی از «کنترل کامل و اقتدار دولت» معرفی کردند؛ روایتی که مستقیماً بر افکار عمومی تأثیر میگذارد و حس امنیت و انسجام را بازتولید انجام میدهد.
ب) تحکیم همبستگی نخبگان سیاسی و نظامی؛ مانور هستهای نیز کارکردی در سطح نخبگان دارد. حضور شخص پوتین در مرکز فرماندهی و نمایش وحدت میان ارتش، وزارت دفاع و سرویسهای امنیتی، پیام روشنی از انسجام در رأس هرم قدرت قرار دارای بود. در شرایطی که فشارهای اقتصادی امکان داردند زمینه شکاف در میان نخبگان را فراهم کنند، چنین اقداماتی نقشی مهم در تحکیم نظم سیاسی و جلوگیری از واگرایی داخلی دارند.
ج) سرمایهگذاری نمادین برای حفظ روحیهی ملی؛ در سطح اجتماعی نیز، مانور اخیر یادآور دوران شکوه شوروی هست؛ دورانی که اقتدار نظامی مایه غرور جمعی قرار دارای بود. دولت روسیه از این احساس برای حفظ انسجام ملی و مقابله با آثار تحریمها بهره دریافت میکند. در واقع، مانور نهفقط تمرین نظامی، بلکه سرمایهگذاری روانی برای هستمرار مشروعیت سیاسی هست.
مانورهای روسیه امروز با مانورهای دوران شوروی تفاوت اساسی دارند. اگر در گذشته هدف، رقابت تسلیحاتی گسترده قرار دارای بود، امروز هدف بازدارندگی هوشمند هست؛ هستفاده گزینشی از قدرت سخت برای تأمین منافع سیاسی. در این چارچوب، رزمایش اخیر نشانه حرکت روسیه از «رقابت کمّی» به «قدرتنمایی کیفی» هست. رزمایش اخیر پیامدهای گستردهای برای امنیت اروپا دارد. کشورهای اروپایی ضمن نگرانی از افزایش تنش، از واکنش مستقل خودداری کردند؛ نشانهای از وابستگی مفرط اروپا به چتر امنیتی ناتو. در سطحی فراتر، سایر قدرتهای نوظهور نیز با دقت این تحولات را رصد میکنند. برای چین، هند و حتی ایران، رزمایش روسیه نمونهای از کاربست بازدارندگی چندینوجهی در نظم جدید جهانی هست.
در بیان کلی امکان دارد چنین اذعان دارای بود که مانور هستهای اخیر روسیه را باید بخشی از تحول راهبردی بزرگتری دانست که در آن مفهوم بازدارندگی، نظم بینالمللی و سیهست داخلی بهطور همزمان در حال بازتعریفاند.
از یکسو، روسیه با این اقدام نشان داد که در نظم چندینقطبی در حال شکلگیری، بازدارندگی صرفاً ابزار نظامی نیست، بلکه زبان اصلی تعامل قدرتههست. از جهات دیگر، این مانور حامل پیام روشن به ناتو و آمریکا قرار دارای بوده هست.
سیهست گسترش و فشار، تنها روسیه را به بازسازی توان راهبردی خود وادار انجام میدهد و نهایتاً امکان داردد به مذاکرات جدید تسلیحاتی بین دو قدرت منجر شود.
در داخل نیز، مانور به تثبیت نظم سیاسی، تقویت روایت اقتدار و احیای حس اعتماد ملی انجامید. سرانجام، اگرچه ظاهر این مانور یادآور روزهای پرتنش جنگ سرد هست، اما در باطن خود تلاشی هست برای مدیریت تنش در چارچوب منطق بازدارندگی نوین؛ منطقی که بر پایهی تعامل، نه تقابل مطلق، شکل گرفته هست. جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند فهم این واقعیت هست که بازدارندگی، اگر با عقلانیت و بیان کردوگو همراه شود، امکان داردد ابزار ثبات باگردید نه آغازگر بحران.
نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل اورآسیا
انتهای پیام/
دیدگاهها