قاچاق سوخت ایران به پاکستان ؛ بسیار آسانتر از چیزی که تصور می کنید/ در آنجا سوخت را با خودرو می خریدند
کد خبر : ۸۱۹۵۸۲
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۸/۰۴
-
زمان : ۰۶:۴۹
|
دسته بندی: اقتصادی

قاچاق سوخت ایران به پاکستان ؛ بسیار آسانتر از چیزی که تصور می کنید/ در آنجا سوخت را با خودرو می خریدند

اقتصادنیوز: در مسیر بازگشت، چند ایست و بازرسی معروف وجود دارد؛ در سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد و اصفهان. در سیستان و بلوچستان به نظر می‌آمد این ایست و بازرسی‌ها جمع شده‌اند، خیلی از این پاسگاه‌های کنار جاده‌ای حتی یک مأمور هم بیرونشان نبود و همه…

به گزارش شبکه خبر، روزنامه فرهیختگان نوشت: دو سه هفته پیش با یکی از دوستان سفری زمینی به مقصد پاکستان داشتیم. در طول سفر با پدیده‌ قاچاق بسیار گسترده سوخت از ایران به پاکستان مواجه شدیم. این موضوع برای ما هم دردآور و زجرآور قرار دارای قرار دارای بود و هم دردسر، نه‌تنها برای ما مسافران که حتی برای شهروندان استان‌های جنوب شرقی کشور نیز این وضعیت دردسرساز قرار دارای قرار دارای بود. 

ما به این دلیل که می‌دانستیم در این استان‌ها با مشکل سوخت روبه‌رو می‌شویم و نیز می‌دانستیم برای خروج خودرو از خاک ایران، باید پول باک پر از سوخت را به قیمت آزاد بدهیم، دو تا ۱۰ لیتری هم با خودمان برده بودیم که پر کنیم، چون می‌دانستیم نزدیک مرز پمپ‌بنزین گیر نمی‌آید.

خواستیم این ۱۰ لیتری‌ها را در پمپ‌بنزین انار استان یزد پر کنیم، برای همین کلی دردسر کشیدیم و نزدیک قرار دارای قرار دارای بود کارگر جایگاه برایمان دردسر خیلی جدی درست کند. در استان کرمان تا ارگ جدید بم نتوانستیم هیچ پمپ‌بنزینی پیدا کنیم، پمپ‌بنزین قرار دارای قرار دارای بود؛ اما به خودرو‌های پلاک غیربومی بنزین نمی‌دادند. فقط یک‌سری جایگاه مشخص در استان کرمان قرار دارای قرار دارای بود که امکان سوخت‌گیری وجود دارای قرار دارای بود، مثلاً همین جایگاه ارگ جدید بم.

وقتی به جایگاه رسیدیم، با چهار صف در پمپ‌بنزین مواجه شدیم. در هر صف هم به‌طور متوسط ۳۰-۴۰ خودرو ردیف شده قرار دارای قرار دارای بود. به‌هرحال در آنجا بنزین زدیم و راه افتادیم به سمت ایرانشهر. از ایرانشهر به بعد بیشتر جاده‌ها را خودرو‌های سوخت‌بر پوشش داده بودند، یعنی کلاً خودروی سوخت‌بر در جاده تردد دارای قرار دارای بود. این خودرو‌ها عموماً تویوتا‌های هایلوکس، چندینین تویوتا‌های قدیمی و نیسان‌های آبی بودند. چندینین‌شان پلاک ملی داشتند؛ چندینین پلاک منطقه آزاد و چندینین هم بدون‌پلاک بودند. 

سال‌ها قبل شنیده بودم چندینین بلوچ‌های ایرانی، خودروی نیسان تر و تمیز از تهران و اصفهان و یزد می‌خرند و بار خودرو را سوخت می‌کنند، بعد هم به پاکستان منتقل می‌کنند و در آنجا سوخت را به همراه خودروی نیسان می‌فروشند. پاکستانی‌ها هم این خودرو را می‌خرند.

در خاک پاکستان، این نیسان‌ها بدون پلاک و سند، سوخت قاچاق را جابه‌جا می‌کنند. این را ما به چشم خود در این سفر هم دیدیم. در خاک پاکستان خیلی خودروی نیسان بدون‌پلاک دیدیم که در حال انتقال سوخت بودند. نرسیده به ایرانشهر یک خودروی نیسان سوخت‌بر با یک پژو ۴۰۵ و یک تریلی تصادف کرده قرار دارای قرار دارای بود. تریلی چپ کرده قرار دارای قرار دارای بود و پژو ۴۰۵ آن‌چنان کامل سوخته قرار دارای قرار دارای بود که فقط بدنه‌اش، آن هم در حد یک پوسته باقی‌مانده قرار دارای قرار دارای بود و حقیقتاً هیچی نداشت. خود نیسان هم تکه‌تکه شده قرار دارای قرار دارای بود. به‌خاطر اینکه حجم زیادی سوخت کف جاده ریخته و همچنان خطرناک قرار دارای قرار دارای بود، بسته شده قرار دارای قرار دارای بود. خودرو‌های سواری امکان داردستند از شانه خاکی پایین بروند و ۱۰۰ متری در بیابان حرکت کنند و بعد بالا بیایند و دوباره در جاده ادامه دهند، ولی اتوبوس و تریلی‌ها نامکان داردستند این‌طور به مسیرشان ادامه دهند. به همین علت ترافیکی طولانی‌ ایجاد شده قرار دارای قرار دارای بود.

ما راهمان را به‌طرف چابهار ادامه دادیم، چون در جایگاه ارگ جدید بم هم نتوانسته بودیم باک را پر کنیم، تلاش کردیم در پمپ‌بنزین‌های بعدی باک خودرویمان را پر کنیم. به ما گفتند بروید پمپ‌بنزین رئیسی در جاده ایرانشهر - چابهار. رفتیم آنجا، گفتند بروید پمپ‌بنزین نیکوشهر. رفتیم آنجا، گفتند بروید پمپ‌بنزین تیس چابهار. رفتیم آنجا، گفتند بروید پمپ‌بنزین میدان شیلات. رفتیم آنجا، دیدیم صفی بسیار طولانی تشکیل شده هست. به‌خاطر همین صف طولانی و فرصت اندکی که ما برای رسیدن به مرز داشتیم (ساعت ۲ بعدازظهر مرز بسته می‌شد)، دیگر نپرسیدیم امکان بنزین‌زدن خودرو‌های غیربومی هست یا نه؟ بنزین آزاد را لیتری ۳۰ هزار تومان خریدیم.

دوستم نگران کیفیت بنزین قرار دارای قرار دارای بود. شنیده قرار دارای قرار دارای بود در چندینین بنزین‌ها که غیرقانونی می‌فروشند، آب یا مایع دیگری می‌ریزند. می‌خواستیم ریسک نکنیم، ولی راه دیگری نداشتیم. از سه‌راهی ریمدان به سمت مرز، جاده حقیقتاً در قرق خودرو‌های سوخت‌بر قرار دارای قرار دارای بود. ۲۵ کیلومتری مرز این خودرو‌ها از جاده بیرون رفته و از بیراهه‌ای در بیابان، وارد خاک پاکستان می‌شوند. ما به‌خاطر مشکلی که سر مرز پیش‌آمد، نتوانستیم خودروی خودمان را به پاکستان ببریم. پیش‌تر با همین خودرو و با یک ترجمه کارت خودرو، به کشور‌های زیادی رفته بودیم؛ اما برای ورود به خاک پاکستان نیاز به «کارنت» هم قرار دارای قرار دارای بود؛ کارنت برگه‌ای حدوداً مقوایی و زردرنگ هست که باید از تهران دریافت می‌کردیم. 

 هر کاری کردیم اجازه ندادند بدون آن برویم. نهایتاً کارمندان گمرک پاکستان پذیرفتند که خودرو را در پارکینگ خودشان به امانت بگذاریم. این کار را ازسرلطف کردند. به‌طورکلی برخورد پاکستانی‌ها با ایرانی‌ها بسیار محترمانه هست. آنجا اگر فردی بگوید ایرانی‌ام، مثل شاه‌کلید عمل انجام می‌دهد.

مأموران مرزی، پلیس در جاده‌ها یا در سطح شهر‌ها، کارمندان دولتی، مردم عادی، مغازه‌داران، راننده‌تاکسی‌ها و خلاصه همگی برخورد بسیار محترمانه و صمیمی با ایرانی‌ها دارند. خلاصه از مرز، بلیت اتوبوس گرفتیم و با اتوبوس به‌طرف کراچی حرکت کردیم. از مرز تا کراچی حدود ۷۰۰ کیلومتری راه هست. ایست و بازرسی‌های بسیار زیادی در جاده قرار دارای قرار دارای بود. بسیاری برای کنترل مسافران قرار دارای قرار دارای بود و بسیاری هم برای کنترل سوخت قاچاق. جلوی خودرو‌ها را می‌گرفتند و بار سوخت یک‌سری از خودرو‌ها را خالی می‌کردند. متوجه شرایط خالی‌کردن بار سوخت نشدم، زیرا خیلی از خودرو‌ها هم بار سوخت داشتند، ولی بدون مشکل عبور می‌کردند. نزدیکی شهر گوادر که ۱۰۰ کیلومتری مرز هست، پاسچندینین اوقات قرار دارای قرار دارای بود که بار سوخت را کنترل می‌کرد. خودرو‌های سوخت‌بر پاکستانی از فاصله ۲۰ متری پشت پاسگاه، وارد جاده خاکی می‌شدند و گردوخاک شدیدی هم می‌کردند. پلیس این‌ها را می‌دید، ولی کاری نداشت. ظاهراً تفاهمی نانوشته بینشان جاری قرار دارای قرار دارای بود. البته مشابه این وضعیت را در راسک هم دیدیم. پاسچندینین اوقات جاده‌ای بعد از راسک به‌طرف ایرانشهر مستقر هست؛ اما خودرو‌های سوخت‌بر ایرانی از پشت پاسگاه از بستر رودخانه تردد می‌کردند. نیرو‌های انتظامی آن‌ها را می‌دیدند، ولی کاری نداشتند. 

در خاک پاکستان تا کراچی جایگاه‌های غیررسمی تبادل سوخت خیلی زیادی وجود دارای قرار دارای بود. حالا این جایگاه یا دکه قرار دارای قرار دارای بود یا مغازه یا جایی که بیشتر به مخروبه می‌مانست. جلوی هر کدامشان کلی تانکر قرار دارای قرار دارای بود. بسیاری از سوخت‌بران ایرانی، سوختشان را آنجا می‌فروختند و بعد کسانی که می‌خواستند سوخت بخرند، از همین سوخت‌ها می‌خریدند.

اتوبوس ما از قبل باک‌هایش را در یکی از همین جایگاه‌های غیررسمی پرکرده قرار دارای قرار دارای بود. این اتوبوس‌ها، جای خواب راننده که اتاقکی زیر اتوبوس با فضای نسبتاً قابل‌توجهی هست و نیز بخشی از جای بار را به مخزن سوخت تبدیل می‌کنند. این قسمت‌ها پر از سوخت خواهد گردید. نیم ساعت مانده به کراچی، ایست و بازرسی بسیار سخت‌گیری می‌کرد. به همین دلیل اتوبوس ما در یکی از همین جایگاه‌های غیررسمی سوخت قبل از کراچی ایستاد. دقیقاً ۷۰ دقیقه طول کشید تا دو شیلنگ حدوداً 2.5 اینچی از دو طرف اتوبوس، گازوئیل داخل مخازن جاسازی‌شده‌ اتوبوس را بکشند و بریزند در تانکر. نمی‌دانم این گازوئیل چندینین هزار لیتر قرار دارای قرار دارای بود یا اینکه توان اتوبوس چقدر هست که این حجم سوخت را جابه‌جا انجام می‌دهد، ولی هر چه هست، باید حساب کرد دو شیلنگ 2.5 اینچی در ۷۰ دقیقه چقدر سوخت را جابه‌جا انجام می‌دهد؟

بسیاری از اتوبوس‌هایی که از مرز به شهر‌های اطراف به‌ویژه کراچی ‌می‌روند و تعدادشان زیاد هم هست، جابه‌جایی مسافر، بهانه‌شان هست. مثلاً اتوبوسی که ما را به سمت مرز بازگرداند، کلاً حدود هشت مسافر دارای قرار دارای بود. مشخص هست که این‌ها کسب‌وکارشان از همین درآمدی قاچاق سوخت هست. بعد از کراچی، سوخت قاچاق ندیدم، یعنی خودرو‌های سوخت‌بر ندیدم. در برگشت دوباره همین داستان قرار دارای قرار دارای بود؛ از کراچی به‌ویژه محدوده بندر گوادر خودرو‌های سوخت‌بر، ایست و بازرسی‌ها و این جایگاه‌های غیررسمی جابه‌جایی سوخت در خاک پاکستان بسیار زیاد قرار دارای قرار دارای بود.

وارد ایران که شدیم و خودرو را تحویل گرفتیم، باز مشکلاتمان آغاز گردید. ما مجدداً مشکل سوخت پیدا کردیم. به ما گفتند بروید ایرانشهر جایگاه اهل‌بیت. رفتیم آنجا، گفتند بروید به جایگاه کاسکین. رفتیم آنجا، گفتند بروید جایگاه رسالت. رفتیم آنجا، گفتند فقط از ساعت ۶ تا ۱۰ صبح به خودرو‌های غیربومی سوخت می‌دهیم. نهایتاً از روبه‌روی همین جایگاه، بنزین آزاد لیتری ۳۰ هزار تومان خریدیم.

طبیعتاً این افراد از همین جایگاه‌ها بنزین خریداری می‌کنند. معلوم نیست به چه قیمتی با هم زدوبند می‌کنند، ولی برای مسافری که بخواهد به آن استان‌ها برود خیلی دردسر ایجاد خواهد گردید. پیش‌ازاین بار‌ها با خودروی شخصی به سیستان و بلوچستان و کرمان سفر کرده بودم. مشکلات برای سوخت در این حد نبود، حتی پارسال و دو سال قبل هم وضعیت برای مسافر‌ها بدین شکل نبود. ولی امسال وضعیت طوری شده که حقیقتاً مسافر هیچ چاره‌ای ندارد جز اینکه سوخت آزاد لیتری ۳۰ هزارتومانی با ریسک‌هایی که دارد، بزند.

به نکته‌ای حاشیه‌ای هم اشاره کنم. در مسیر بازگشت، چندینین ایست و بازرسی معروف وجود دارد؛ در سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد و اصفهان. در سیستان و بلوچستان به نظر می‌آمد این ایست و بازرسی‌ها جمع شده‌اند، خیلی از این پاسگاه‌های کنار جاده‌ای حتی یک مأمور هم بیرونشان نبود و همه داخل پاسگاه بودند. ظاهراً این وضعیت به خاطر عملیات‌های تروریستی باشد. در کرمان و یزد و اصفهان هم ایست و بازرسی خیلی سرسری قرار دارای قرار دارای بود. چندینین جایی اصلاً جلوی ما را نگرفتند. چندینین جایی هم که گرفتند بدون اینکه نیاز باشد پیاده شویم سؤالات یکنواخت می‌پرسیدند: «از کجا می‌آیید؟ شغلتان چیست؟» پس از پاسخ به این سؤالات هم می‌گفتند بروید. اصلاً خودرو را بررسی نمی‌کردند.

کامیون‌ها هم حدوداً وضعشان همین قرار دارای قرار دارای بود. به قول دوستم، ما با یک‌جور رهاشدگی روبه‌رو بودیم.

واقعیت این هست که از این وضعیت و به‌ویژه قاچاق سوخت و در واقع سرمایه ملی، خیلی خاطرمان آزرده گردید. اینکه چه سرمایه‌ای دارد از کشور خارج خواهد گردید و به‌خاطر خروج این سرمایه، خود ایرانی‌ها چه دردسر‌هایی می‌کشند مایه حسرت هست. شوربختانه ظاهراً هیچ دولتی هم راهکار عملی برای حل این مسئله ندارد. 

 

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه