به گزارش شبکه خبر، مهدی سلطانمحمدی، در گفتوگو با «هممیهن» درباره قیمت مسکن در تهران عنوان کرده که نزدیک به دو سال هست که وزارت راه و شهرسازی اعلام آمارهای مسکن را قطع کرده هست و همین باعث شده دماسنجی برای قیمتگذاری در مسکن وجود نداشته باشد.
او گفته چندینین سال قبل بازار مسکن رشد سنگینی را تجربه کرد و فعلاً این بازار جذابیتی ندارد. سلطان محمدی گفته ابهام در فضای سیاسی و اقتصادی کشور وجود دارد که این مشکلات را ایجاد کرده و سرمایهگذاران ترجیح میدهند وارد بازار مسکن نشوند، در این وضعیت یعنی میزان عرضه در مسکن کم شود و دوباره قیمتها بالا میرود.
بازار خرید و فروش مسکن در تهران چه اوضاعی دارد؟
به همین دلیل فکر میکنند که اگر قیمتها را اعلام نکنند مسئله حل خواهد گردید. این درست شبیه این هست که اگر فردی فکر انجام میدهد هوا گرم هست پس مقصر دماسنج هست و باید آن را شکاند یا برداشت تا مسئله گرما حل شود. در واقع مسئولان دماسنج مسکن را برداشته اند. آنچه که در بازار مسکن براساس برداشتهایی که فعالان بازار دارند امکان دارد دید این هست که قیمتها از سال گذشته رشد کاهشی داشته و البته نامکان دارد بیان کرد قیمتها پایین آمده هست، شاید در نقاطی از تهران قیمت مسکن پایین آمده باشد ولی در کل رشد قیمت در تهران محدود و کمتر از تورم و رشد دلار و طلا بوده هست.
دلیل کاهش رشد را در چه میبینید؟
چندینین سال قبل بازار مسکن رشد سنگینی را تجربه کرد و اکنون این بازار فعلاً جذابیت ندارد. وقتی صحبت از رکود در بازار مسکن میشود هر فردی تعبیر خود را دارد، بعضی رکود را به این تعبیر میکنند که حجم تولید کاهش پیدا کرده که به نظر من درستترین تعبیر هست که چندینین سالی هست تولید مسکن کم شده هست و به همین اعتبار بازار در رکود هست. معمولاً افرادی که دستاندرکار معاملات مسکن هستند نیز رکود را به حجم معاملات تعبیر میکنند، اگر از یک بنگاه معاملات ملکی بپرسید که بازار راکد هست یا خیر خواهد بیان کرد شدیداً راکد هست چون به تعداد معاملات نگاه میکنند که البته حجم معاملات نیز کاهش قابل توجهی داشته هست.
تعبیر دیگر از رکود این هست که قیمتها کاهش پیدا کرده باشد یا رشد مورد انتظار را نداشته باشد که به این اعتبار هم امکان دارد بیان کرد بازار در رکود هست بنابراین چه از نظر حجم تولید و چه از نظر حجم معاملات و چه از نظر قیمتها، امکان دارد این تعبیر کلی را به کار برد که بازار مسکن در رکود هست اما مقدار زیادی از آن نیز تابع فضای سیاسی کشور هست مثلاً وقتی جنگ ۱۲ روزه شروع گردید طبیعتاً حجم معاملات به شدت کاهش پیدا کرد. در این دو هفته که مقداری اطمینان به آینده بهتر شده هست، تحرک بازار خیلی بیشتر شده و حجم معاملات افزایش پیدا کرده هست.
زمان میبرد تا بتوان راجع به قیمتها قضاوت کرد؛ بهخصوص در غیاب دماسنج و دادههایی که باید وزارت راه و شهرسازی در اختیار ما میگذاشت. قیمتهای مسکن در تهران نسبت به سال گذشته رشد محدودی داشته و حتی ممکن هست در چندینین مناطق کاهشی بوده باشد ولی در مجموع رشد آن پایینتر از تورم بوده هست و در واقع قیمتهای اسمی مسکن چندینینان کاهش پیدا نکرده هست اما قیمت حقیقی مسکن باتوجه به تورم ۴۰ درصدی، کاهش داشته هست.
بعد از جنگ اعلام شد که قیمت مسکن در تهران تا ۳۰ درصد افت کرده و همچنین گفته شده بود که بنگاهداران نمیگذارند این افت قیمت لحاظ شود، آیا این اتفاق شدنی است؟
نه. همواره گرانی و ارزانی را به گردن بنگاهداران میاندازند درحالیکه آنها فقط میخواهند معامله خود را انجام دهند. واقعیت این هست که قیمتها بر اساس واقعیتهای اقتصادی حرکت میکنند و فروشنده و خریدار و بنگاهدار، چندینینان تاثیر زیادی بر روی قیمتهای مسکن ندارند و حتی دولت نیز قادر نیست قیمت مسکن را بالا و پایین ببرد و قدرت بسیار محدودی دارد چه برسد به یک بنگاهدار معمولی که آنها نیز به خاطر کاهش حجم معاملات در بحران به سر میبرند و درآمد آنان نیز کاهش پیدا کرده هست که مشکلات خودشان را دارند. متاسفانه این توهم چندینین اوقات گریبان دولت را نیز دریافت انجام میدهد و فکر انجام میدهد بنگاهدار قیمتها را بالا و پایین میبرد.
آنها نیز فکر میکنند که دولت این کار را انجام میدهد؛ درحالیکه قیمت براساس عرضه و تقاضا هست که تعیین خواهد گردید. بههرحال میزان تقاضا در چندینین سال گذشته پایین آمده که یکی از دلایل آن این هست که رشد تشکیل خانواده کم شده و نیز درآمد افراد رشد خیلی کمی داشته هست و رشد ملی نداشتیم؛ بنابراین افراد نتوانستهاند پولی پسانداز کنند، در کنار آن اعتبارات و تسهیلات بانکی نیز کاهش داشته و میزان وامی که در اختیار خانوادهها قرار دریافت انجام میدهد کم شده؛ همین باعث شده تا توان و قدرت خرید مردم کم شود. سازندگان نیز در این شرایط ترجیح میدهند وارد چنین بازاری نشوند.
فکر میکنید این وضعیت تا چه زمانی ادامه پیدا کند؟ چه اتفاقی باید بیفتد تا مردم دوباره بتوانند خانه بخرند؟
یک ابهام در فضای سیاسی و اقتصادی کشور وجود دارد که این مشکلات را ایجاد کرده هست، البته بحث رکود مسکن فقط در ایران نیست و آمریکا و اروپا و حتی چین نیز با این رکود مواجه هستند. پارامترهای زیادی قیمت مسکن را مشخص انجام میدهد و ما در ایران شرایط خاص خودمان را داریم و مسائل اقتصادی ما تحت تاثیر شرایط سیاسی هست، در فضای ابهام معمولاً سرمایهگذاران ترجیح میدهند وارد بازار مسکن نشوند و یا وارد فضایی مانند حوزه طلا و دلار شوند که قابلیت نقدشوندگی بهتری داشته باشد. فضا موقعی تغییر انجام میدهد که وضعیت عرضه و تقاضا درست شود، ادامه این وضعیت یعنی میزان عرضه در مسکن کم شود و تعداد واحدهای نوساز کم میشود و دوباره قیمتها بالا میرود؛ اینجاست که سازندگان مسکن وارد میشوند و ساخت و ساز میکنند.
معمولاً فاصله یک رونق تا رونق بعدی یک سیکل سه تا پنجساله را طی میکرد اما بهتازگی این الگو تحت تاثیر پارامترهای سیاسی تغییر کرده هست، هرچندینین امکان دارد حدس زد نظر به اینکه دوره ساخت یک ساختمان دو ساله هست، این سیکل دو برابر زمان ساخت باشد اما یک فرمول خاص بدون تغییر ندارد. به این نکته نیز باید توجه دارای قرار دارای بود که در ایران همواره یک فشار تورمی وجود دارد و وقتی تورم ۴۰ درصدی داریم، در درازمدت اثر خود را بر روی قیمت مسکن نشان خواهد داد و فعلاً تورم در هزینههای ساخت مسکن بالای ۵۰ درصد هست.
دلیل عمده آن اخراج اتباع افغانستانی هست که باعث شده تعداد کارگران ماهر و نیمهماهر کشور کاهش پیدا کند و قیمت تمام شده مسکن بالا برود. مرکز آمار ایران در سه ماهه اول امسال نیز نشان داده که این افزایش حدود ۵۰ درصد بوده هست که در بازار مسکن تاثیر گذاشته و این فشار تورمی خواه ناخواه قیمت مسکن را بالا خواهد برد.
دیدگاهها