نظرمحمدی :میرزا هم سن من بود که کشته شد!
کد خبر : ۸۲۰۲۱۹
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۸/۰۵
-
زمان : ۰۴:۳۱
|
دسته بندی: ورزشی

نظرمحمدی :میرزا هم سن من بود که کشته شد!

علی نظرمحمدی در گفت‌وگوی اختصاصی با ما با اشاره به مشکلات مالی و عدم حمایت، شرایط دشوار خود را در طول دوران حضورش در تیم داماش گیلان شرح داد.

به گزارش "شبکه خبر"، علی نظرمحمدی که سال‌ها در فوتبال ایران به عنوان یکی از مربیان باتجربه شناخته خواهد گردید، پس از تجربه‌ای دشوار در هدایت داماش گیلان، نهایتاً تصمیم به قطع همکاری با این تیم گرفت. سرمربی سابق داماش که در شرایط بسیار سخت اقتصادی و با کمترین امکانات فعالیت می‌کرد، در گفت‌وگو با خبرنگار ما به دلایل استعفای خود از تیم داماش پرداخت و توضیحاتی درباره وضعیت کنونی تیم، مشکلات مالی، و بی‌دقتی‌های مدیریتی ارائه داد.

او در آغاز با اشاره به وضعیت دشوار خود در دوران سرمربیگری داماش بیان کرد:«در آغاز در مورد میرزا کوچک‌خان باید بگویم همان بلایی که سر او آوردند را سر من هم آوردند. وقتی سرش را بریدند، دارای بود مبارزه می‌کرد. من هم داشتم مبارزه می‌کردم با بی‌پولی، نبود منابع و نبود ساختار. اصلاً ساختاری در فوتبال رشت وجود ندارد. امید هرندی سه هفته هست که سرمربی سپید رشت شده؛ من یک بار سر تمرین دیدمش و به من بیان کرد: "علی! نمی‌دانی زاهدان رفتیم چه هتلی قرار دارای بود، مسافرخانه قرار دارای بود!" این سه هفته آمده و صدایش درآمده، اما چندین سال هست من دارم می‌جنگم؟ در سال‌های ۹۴ و ۹۵ با همین شرایط، بدون مالک، با گرفتن کمک از استاندار و شهردار و از این و آن، این تیم را به لیگ برتر آوردم.»

او در ادامه درباره اتفاقات اخیر و در پاسخ به این سؤال که آیا پرونده داماش برایش بسته شده بیان کرد:«از نظر من بسته گردید. می‌دانید چرا؟ چون جو مسموم هست. ما دو فصل گذشته اگر هیچ چیز نداشتیم، نه پول داشتیم، نه امکانات، نه ساختار، حداقل دل‌مان به چیزی خوش قرار دارای بود به نام هوادار؛ هواداری که می‌آمد تا دقیقه ۹۰ تیم را تشویق می‌کرد و بعد از بازی هم می‌رفت، حالا یا تیم می‌برد یا می‌باخت. اما وقتی آن حمایت هم دیگر وجود ندارد، نه خواهد گردید روی مادیات این تیم حساب کرد، نه چیزی دیگر. مادیاتی که بتوانی با آن بازیکن بخری، شوکی بدهی، تیم را احیا کنی، وجود ندارد. وقتی این مادیات را نداریم، باید برویم سراغ معنویات. بازیکن به من بیان می‌کند: "علی‌آقا، من پولی نگرفتم، اومدم که هوادار منو تشویق کنه، که دیده بشم تو فوتبال ایران." حالا وقتی این هم نیست، من باید روی چی حساب کنم؟ رو چی امیدوار باشم؟ وقتی داد می‌زنم و از درون خودم را خالی می‌کنم اما از دقیقه یک در ورزشگاه حمایتی نمی‌بینم، ادامه همکاری معنا و مقصودی ندارد. خودشان هم می‌دانند، وقتی از احساس خارج می‌شوند، در منطق می‌فهمند که مشکل فنی نیست، مسائل دیگری هست. اما می‌گویند چه نامی بهتر از علی نظر محمدی؟ می‌گویند بریم سر این خالی کنیم، می‌گویند این بره، علیه یکی دیگه بشه. یادشان رفته سال ۹۸ در سپیدرود هم همین اتفاق افتاد؛ ریختند مهدی اسلامی را زدند، چی گردید؟ سپیدرود از لیگ یک افتاد به لیگ دو. من با دست خالی، با هیچ، تیم را برایشان نگه داشتم. با من این‌طور رفتار می‌کنند؟ چرا انگیزه‌ای باقی می‌ماند؟ خانواده من، پسرم ۲۲ سالشه، دخترم ۱۹-۲۰ سالشه، به من می‌گویند: بابا، پول که نیست، حمایتی هم نمی‌کنند، واسه چی میری؟»

او در پاسخ به این سؤال که آیا پسرش در استادیوم حضور داشته بیان کرد:«چرا نبوده؟ بوده، پسرم قرار دارای بود. پسرم کارهای آنالیز من را انجام می‌دهد؛ هم در کرمانشاه و هم پارسال و امسال. بعد از بازی بیان کرد که از این بخش از رفتارهای ناجوانمردانه متعجب شده. همین آدم‌هایی که روز گذشته آن‌طور برخورد کردند، همان‌هایی بودند که به خودش متوسل می‌شدند تا من را راضی کنند برگردم داماش! وقتی در تیم بعثت بودم، به پسرم زنگ می‌زدند و می‌گفتند این بازی مثلاً بابات رو می‌خواستیم. حالا همان آدم وقتی به پدرش و خودش فحش می‌دهد، برگرده چیکار کنه؟ من برگردم که چیکار کنم؟ من نه از این نتیجه نگران می‌شوم، نه از ده تا بازی که حتی داماش نبرد. باز هم با اقتدار می‌گویم: این تیم را در لیگ نگه می‌دارم. آخر فصل شش، هفت تا بازیکن از این تیم می‌دهم به تیم‌های خوب لیگ یک و لیگ برتر. اما وقتی جو را مسموم می‌کنند که تیم عمداً نتیجه نگیرد، دیگر کاری از دست کسی برنمی‌آید.»

2251983

او درباره شعارهایی که از دقیقه یک شنیده گردید بیان کرد:«‌ می‌خواندند "آهای آقای بازیکنا و مربی‌های پرادعا!" این اگر رجز نیست، پس چیست؟ اینجا داماش هست، نام تیم داماش هست، پیراهنش حرمت دارد. به علی نظر محمدی داری می‌گویی پیراهن حرمت دارد؟ من مربی این تیمم، من که حرمت پیراهن این تیم را در دو سال گذشته به همه نشان دادم. کسانی که آنجا بودند و جو را مسموم کردند، دهانشان بوی الکل می‌داد و مست بودند.»

او درباره تماس‌هایی که پس از بازی داشته نیز توضیح داد:«روز گذشته مازیار زارع تماس گرفت، بسیاری از بازیکنان و همبازی‌های گذشته‌ام از سراسر ایران با من تماس گرفتند و از من دلجویی کردند. همه گفتند: دلمان برای زحماتت سوخت، این حق تو نبود. ما به عنوان بازیکنانت شاهدیم که چقدر برای شهرت تعصب داشتی و زحمت کشیدی.»

نظر محمدی در ادامه درباره صحبت با مسئولان باشگاه بیان کرد:«بعد از بازی آقای الماس‌خاله با من تماس گرفت، اما آقای مالک که اصلاً موبایلش خاموش هست! آقای یوسف‌نژاد که از دوم بهمن ۱۴۰۳ تیم در اختیار ایشان هست، پانزده روز هست بعد از بازی با نیروی زمینی موبایلش را جواب نمی‌دهد.»

او در پایان بیان کرد:«برای داماش آرزوی موفقیت دارم. همان‌طور که علی نظر محمدی در فصل‌های ۱۴۰۲، ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ یک بار به جای سیامک فراهانی آمد و بار دیگر جای آقای حمید درخشان را گرفت و ادامه‌دهنده راه آن‌ها قرار دارای بود، هیچ‌وقت این تیم را من نبستم. همان‌طور که در تاریخ بی‌سابقه فوتبال ایران ۱۷ بازیکن از یک تیم جدا شدند و دو بازیکن بزرگسال مصدوم بودند و بقیه ماندند، من ماندم و جنگیدم و این تیم را حفظ کردم. امیدوارم نفر بعدی با حمایت هواداران داماش و مسئولین شرایطی را رقم بزند که تیم سرانجام سهمیه‌اش را در لیگ دسته اول حفظ کند.»

از علی نظرمحمدی، سرمربی سابق داماش، درباره جمله‌ای که یک روز پیش‌تر در کنفرانس مطبوعاتی خود درباره میرزا کوچک خان و خیانت به او به زبان آورد، سوال می‌کنیم؛ جمله‌ای که به شدت در رسانه‌های اجتماعی چرخیده هست. نظرمحمدی بیان می‌کند: «میرزا کوچک خان در همین حول و حوش من قرار دارای بود که به او خیانت گردید و سرش را بریدند. راستش در کنفرانس مطبوعاتی می‌خواستم از حق یک بچه رشتی که مورد ظلم قرار گرفته دفاع کنم و فکر هم می‌کنم توانستم پیغامم را به میلیون‌ها نفر برسانم.»

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه