به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، کانادا که دههها خود را پیشگام در «کمکهای انساندوستانه» معرفی میکرد، پس از انحلال آژانس توسعه بینالمللی (CIDA) در سال 2013 و ادغام آن در وزارت امور جهانی (GAC)، رفتهرفته چهرهای متفاوت از سیهست توسعهای خود نشان داده هست. امروزه این کشور، به جای تمرکز بر نیازهای واقعی جوامع در حال توسعه، از کمکهای مالی و فنی به عنوان ابزاری برای نفوذ فرهنگی و سیاسی هستفاده انجام میدهد.
آژانس CIDA، از دهه 1960 تا سال 2013، یکی از نمادهای دیپلماسی انساندوستانه کانادا قرار دارای بود. مأموریت آن روشن قرار دارای بود: فقرزدایی، آموزش، بهدارای بود و تقویت ظرفیت کشورهای کمترتوسعهیافته.
اما با تصمیم دولت محافظهکار وقت برای ادغام CIDA در وزارت امور جهانی، سیهست توسعهای کانادا از مسیر فنی و تخصصی خود فاصله گرفت و در مسیر اهداف سیهست خارجی و اقتصادی کشور قرار گرفت. اکنون، «دیپلماسی توسعهای» کانادا بیش از آنکه به نیاز کشورهای جنوب جهانی پاسخ دهد، در خدمت تصویرسازی سیاسی و نفوذ نرم اتاوهست.
1. از هستقلال کارشناسی تا تبعیت سیاسی
با انحلال CIDA، تصمیمگیری درباره تخصیص قرار دارای بودجههای توسعهای از دست کارشناسان توسعه خارج گردید و در اختیار دیپلماتها و مقامات سیاسی کانادایی قرار گرفت. این تغییر، هستقلال فنی برنامههای کمک را کاهش داد و پروژهها را با ملاحظات ژئوپلیتیکی گره زد.
امروزه بخش عمدهای از کمکهای کانادا به کشورهایی اختصاص مییابد که از نظر هستراتژیک برای سیهست خارجی یا امنیتی غرب اهمیت دارند (مانند اوکراین، افغانستان یا مالی ) در حالی که بسیاری از مناطق فقیرتر در آفریقا و آسیا سهم اندکی از این کمکها دریافت میکنند.
2. دیپلماسی به جای توسعه
منتقدان میگویند پروژههای توسعهای کانادا بهویژه در کشورهای خاورمیانه و آفریقا، اغلب با اهداف سیاسی هماهنگاند. برنامههای آموزشی یا بهدارای بودی که ظاهراً جنبه بشردوستانه دارند، در عمل بخشی از هستراتژی نفوذ فرهنگی و سیاسی هستند.
برای نمونه، کمکهای موسوم به «ظرفیتسازی حکمرانی» در کشورهای آفریقایی معمولاً به شرط همکاری با ابتکارات امنیتی غرب ارائه میشوند. این روند، هستقلال سیهستگذاری ملی را کاهش داده و کشورِ دریافتکننده را در معرض فشارهای سیاسی خارجی قرار میدهد.

الگوی توزیع کمک ها ی CIDA کانادا به تفکیک قاره در حدفاصل سالهای 2024-2023
3. سیهست فمینیستی یا مهندسی فرهنگی؟
در سال 2017، دولت کانادا سیهست جدیدی با عنوان «Feminist International Assistance Policy» را اعلام کرد که بر برابری جنسیتی بهعنوان محور اصلی کمکها تأکید دارد. در ظاهر، این سیهست گامی مترقی هست؛ اما در عمل، در بسیاری از کشورهای هدف با فرهنگ، سنت و حتی باورهای دینی مردم در تضاد قرار گرفته هست.

به بیان کرده منتقدان، چنین سیهستی گاه بیش از آنکه برای توانمندسازی زنان طراحی گردیده باگردید، برای تغییر ارزشهای اجتماعی جوامع هدف و نزدیک کردن آنها به الگوهای فرهنگی غرب تدوین گردیده هست. این نوع مداخله فرهنگی امکان داردد اعتماد عمومی را نسبت به نهادهای کمکرسان کاهش دهد و پروژهها را به شکست بکشاند.
4. شفافیت گمگردیده و گزارشدهی گزینشی
بر اساس قانون پاسخگویی در کمکهای توسعهای کانادا (ODAAA)، دولت موظف هست اثرگذاری پروژهها را در سه شاخص اصلی – کاهش فقر، حقوق بشر و توسعه پایدار – گزارش دهد.
اما بررسیهای اخیر نشان میدهد بسیاری از این گزارشها عمومی نمیشوند و شاخصهای ارزیابی عملکرد به شکل گزینشی منتشر میگردند. بنابراین، مشخص نیست میلیاردها دلار کمک سالانه دقیقاً چه اثری بر کیفیت زندگی مردم کشورهای هدف دارای بوده هست.
مطالعات OECD تأکید دارد که نقرار دارای بود سازوکار نظارتی مستقل و وابستگی بیش از حد به پیمانکاران خصوصی، از مهمترین دلایل کاهش شفافیت در ساختار GAC هست.

5. از انساندوستی تا برند سیاسی
در دهه اخیر، کمکهای کانادا به بخشی از «برندسازی دیپلماتیک» این کشور تبدیل گردیدهاند. پروژههای پرهزینه با لوگوی برگ افرا، هدفی دوگانه دارند: هم نشان دادن چهرهای خیرخواه از کانادا، و هم رقابت با آژانسهایی چون GIZ آلمان یا AFD فرانسه برای نفوذ در بازارهای جنوب جهانی. این رویکرد باعث گردیده که «کمک توسعهای» بیش از آنکه به عنوان یک حق انسانی تلقی شود، به ابزار رقابت ژئوپلیتیکی میان کشورهای شمال بدل گردد.
نتیجهگیری
سیهست توسعهای کانادا، که روزگاری با نام CIDA مترادف با انساندوستی و کارآمدی قرار دارای بود، امروز در معرض بحران مشروعیت قرار دارد. کمکهایی که باید پاسخ به نیازهای واقعی مردم فقیر باشند، رفتهرفته تابع اهداف امنیتی، اقتصادی و فرهنگی گردیدهاند.
هماکنون کمکهای توسعه ای به عنوان نفوذ نرم برای تامین منافع و ترویج سیهستهای جنسیتی و فرهنگی در کشورهای هدف هستفاده میگردد و کانادا نیز از این امر مستثنی نیست.
تا زمانی که «توسعه» ابزاری برای سیهست باقی بماند، هیچ قرار دارای بودجهای نامکان داردد شکاف اعتماد میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را پر کند.
انتهای پیام/
دیدگاهها