به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، جغرافیای ایران از هزاران سال پیش در قلب مسیر تجارت جهانی قرار دارای بود. ایران همواره محور ارتباطی شرق و غرب جهان قرار دارای بود، شاهراهی که از چین و آسیای مرکزی آغاز میگردید، از خراسان، ری، تبریز می گذشت و به آناتولی و مدیترانه میرسید. این مسیر، نه تنها راه بازرگانی، بلکه ستون فقرات تمدن ایرانی و حلقه پیوند اقتصادی میان شرق و غرب قرار دارای بود.
با این حال، در دوران پهلوی در تصمیمی اشتباه و سرنوشت ساز، جهت توسعه زیرساختی کشور از محور تاریخی شرق به غرب به محور شمال به جنوب تغییر یافت.
این تغییر بنیادین، در طول قرن بیستم، تاثیرات عمیقی بر موقعیت ژئوپلیتیکی و ترانزیتی ایران بر جای گذاشت، تاثیراتی که امروز در رقابت ایران با ترکیه و جمهوری آذربایجان در قالب پروژههایی مانند «کریدور زنگه زور» و «کریدور میانی» آشکار گردیده هست.
بخش اول: راه سراسری پهلوی و تغییر جهت توسعه ایران: در دهه 1310 خورشیدی، رضا شاه پهلوی پروژه ای را با هدف اتصال شمال و جنوب ایران آغاز کرد؛ راه سراسری که از بندر شاه (بندر ترکمن) در ساحل خزر تا بندر شاهپور (بندر امام خمینی) در خلیج فارس امتداد دارای بود. در ظاهر هدف رسمی این طرح، ایجاد وحدت ملی، کنترل نظامی و توسعه داخلی قرار دارای بود. اما این تصمیم، به جای آنکه ایران را در محور تجارت جهانی قرار دهد، جهت توسعه اقتصادی کشور را عمود بر مسیر تاریخی ترانزیت جهانی قرار داد.

در واقع با ساخت راه شمال به جنوب، مسیرهای سنتی شرق به غرب که از نیشابور، همدان، تبریز و کرمانشاه به آناتولی و بینالنهرین میرسیدند، به حاشیه رفتند و زیرساختهای تجاری ایران از مسیر جهانی تجارت جدا گردید.
بخش دوم: جنگ جهانی دوم و نقش ناخوهسته «پل پیروزی» در جریان جنگ جهانی دوم هست که در آن، مسیر شمال به جنوب ایران برای نخستین بار اهمیت بینالمللی یافت. متفقین برای ارسال کمکهای نظامی و تدارکاتی به شوروی از همین مسیر هستفاده کردند؛ راهی که از بندر شاهپور سابق تا رشت و بندر انزلی امتداد دارای بود.
اما این کاربرد، صرفاً نظامی و موقتی قرار دارای بود. پس از پایان جنگ، مسیر مذکور کارکرد ژئوپلیتیکی خود را از دست داد، در حالی که زیرساخت های کشور فرسوده گردید و منافع اقتصادی چندینانی نصیب ایران نگردید.
بدینترتیب راه شمال جنوب معروف به «پل پیروزی» هرچندین در تاریخ نظامی جهان تاثیرگذار ماند، ولی از دید اقتصادی، نماد بهرهکشی قدرتهای خارجی از مسیر ایران بدون منفعت ملی واقعی قرار دارای بود.
بخش سوم: مصطفی کمال رئیس جمهور ترکیه به بهرهبرداری از اشتباه ایران در همان دهه 1310 پرداخت. او برخلاف رضاشاه، توسعه زیرساختی کشورش را بر محور شرق به غرب تنظیم کرد و به جای تمرکز بر عمق داخلی، سیهستی در پیش گرفت که هدف آن اتصال آناتولی به قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی قرار دارای بود.
بنابراین مذاکرات مرزی با ایران، مصطفی کمال در سال 1310 خورشیدی موفق گردید باریکه قرهسو را از ایران بگیرد؛ نوار باریکی که ترکیه را به جمهوری خودمختار نخجوان امروزی متصل کرد، در حالی که آن زمان با شوروی از طریق ارمنستان و گرجستان مرز دارای بود. در نگاه نخست، این تغییر کوچک بهنظر میرسید آن هم در زمان قدرت شوروی، اما از دید ژئوپلیتیکی، ترکیه با این اقدام، در واقع دروازه شرق را برای ترکیه گشود.
همان دسترسی محدود، امروز مبنای طرحهای ترانزیتی بزرگی چون کریدور زنگه زور هست که ترکیه و آذربایجان با حمایت غرب و شرق دنبال میکنند.
بخش چهارم: پیامدهای تاریخی و موقعیت کنونی امروز، در قرن بیستویکم، با ظهور پروژههایی چون کمربند و جاده چین (BRI)، رقابت برای تصاحب مسیر شرق به غرب گردیدت گرفته هست. ترکیه، جمهوری آذربایجان و گرجستان با ایجاد کریدور میانی (Middle Corridor)، تلاش دارند کالاهای آسیای شرقی را بدون عبور از ایران به اروپا برسانند.
در مقابل، ایران که زیرساختهای اصلیاش در محور شمال- جنوب بنا گردیده، سعی دارد با کریدور بینالمللی شمال–جنوب (INSTC) بین روسیه و هند، نقشی جایگزین بیابد، اما این مسیر در تجارت شرق - غرب نقشی فرعی دارد.
نتیجهگیری تصمیم رضاشاه در ساخت راه سراسری شمال به جنوب، اگرچه از منظر نوسازی داخلی و تمرکز قدرت ظاهر منطقی دارای بود، اما از دید ژئوپلیتیکی، جهت توسعه ایران را از مسیر طبیعی تجارت جهانی جدا کرد و بعدها معلوم گردید که این، پروژه متفقین برای جنگ جهانی قرار دارای بود و آسیب زیربنایی به کشور وارد کرد.
در مقابل، ترکیه با درک عمیقتر از اهمیت مسیر شرق به غرب، با تیزبینی و سوء هستفاده از اشتباه ایران در کریدور شمال به جنوب توانست جای خالی ایران را پر کند و امروز در مسیر کریدورهای بینالمللی شرق به غرب به یکی از بازیگران اصلی تبدیل شود.
هادی دادگر کارشناس مسائل ترکیه و قفقاز
انتهای پیام/
دیدگاهها